مدیریت برای بازگشایی بندر امام خمینی محمدحسین داجمر، مدیرعامل سابق شرکت کشتيرانی جمهوری اسلامی ایران

تجربه‌ای را که توضیح می‌دهم، مربوط به اواخر دوران حماسه دفاع مقدس است که دغدغه‌های فکری بسیاری را ایجاد کرده بود. در آن مقطع، من مدیرعامل کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران بودم و ناوگان دریایی کشور مسئولیت تقریباً ۹۸ درصد حمل و نقل دریایی را عهده‌دار بود. به این ترتیب، همه محموله‌هایی که از طریق دریا وارد کشور می‌شد، حمل و نقل آن به‌طور تکلیفی نه انتخابی بر عهده کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران قرار داشت.
در آن زمان، اتحاد جماهیر شوروی هنوز یکپارچه بود و به غیر از جلفا مرز دیگری برای ورود محموله‌ها وجود نداشت. بنابراین، اصلی‌ترین مبادی ورودی کشور بندرهای جنوبی بودند ولی بندر امام(ره)، خرمشهر و تا حدود زیادی بندر بوشهر در برد رادارهای دشمن قرار داشتند و نمی‌توانستیم از آن‌ها استفاه کنیم. تنها بندری که می‌توانستیم از آن استفاده کنیم بندرعباس و تا حدودی هم بندر چابهار بود. در سال‌های آخر جنگ تحمیلی، آمریکا تهدیدهای خود را علنی‌تر کرده و مستقیماً وارد میدان شده بود و در بسیاری از مناطق، کشتی‌های ما را با مشکل مواجه می‌کرد. از این رو، مقامات کشور و نخست وزیر وقت جناب آقای مهندس میر حسین موسوی از نزدیک در جریان تمام امور قرار می‌گرفتند.
در این دوره، هواپیماهای آمریکایی از کشتی‌های ما عکس‌برداری و حتی در دورتر از اقیانوس هند نیز برای آن‌ها ایجاد مزاحمت می‌کردند. به علاوه، به دلیل وضعیت بسیار نامناسب حمل و نقل جاده‌ای، تخلیه و بارگیری از بنادر بسیار به کندی انجام می‌گرفت و بنادر کشور هم فاقد تجهیزاتی که امروز ملاحظه می‌شود، بودند. به خاطر می‌آورم در این مقطع زمانی ما ۶۰ کشتی در نوبت تخلیه داشتیم که این موضوع فشار زیادی به کشتی‌های مستقر در بنادر وارد می‌کرد.
در آن زمان، موضوعی که بسیار برای حضرت امام راحل (ره) اهمیت داشت، پیگیری ذخائر گندم در کشور بود، چون ایشان تجربه جنگ جهانی و قحطی‌های آن ایام را در ذهن داشتند و به‌شدت نسبت به این موضوع حساس بودند و همیشه تأکید می‌کردند که نان باید همیشه در دسترس مردم باشد. از این رو، ما برای حمل دریایی در طول سال برنامه‌ریزی کرده بودیم که خرید به چه میزان باشد و کشتی‌ها چگونه وارد کشور شوند. به خاطر پرهیز از وقوع بحران احتمالی، حضرت امام راحل تأکید داشتند که ذخائر گندم کشور دو برابر شود، یعنی ذخائر ما که برای سه ماه بود باید برای ۶ ماه افزایش می‌یافت. بدین منظور باید حدود ۲ میلیون تن گندم خریداری می‌کردیم و این در حالی بود که ما ۶۰ کشتی در نوبت تخلیه داشتیم و تخلیه در بنادر به کندی انجام می‌شد.
اواخر جنگ تحمیلی، کشورهای غربی امکاناتی را به عراق داده بودند که دشمن می‌توانست با آن‌ها کشتی‌های ما را از فواصل دور هم مورد حمله و تهاجم قرار دهد. به این ترتیب، کشتی‌های ما تا تنگه هرمز در شعاع حمله دشمن قرار داشتند و این نگرانی وجود داشت که کشتی هایی که در لنگرگاه بودند نیز در معرض تهدید و تهاجم دشمن قرار بگیرند، از سوی دیگر، ما باید ۲ میلیون تن گندم وارد کشور می‌کردیم که بالتبع تعداد بیشتری کشتی به این مجموعه در انتظار تخلیه افزوده می‌شد. بنابراین، قرار شد کشتی‌های حامل بار را به تعدادی از بنادر دنیا ببریم، سپس آن‌ها را به دریای سیاه (ترکیه و حتی شوروی) منتقل کرده، از طریق راه‌آهن آن کشورها محموله‌ها را به دریای خزر منتقل کنیم و سپس از طریق مرز بازرگان و یا جلفا عمل تخلیه انجام شود. تعداد زیادی از کشتی‌ها را با این برنامه اعزام کردیم و از طرف دیگر هم شرکت بازرگانی دولتی نمایندگان خود را برای خرید به تعدادی از کشورها فرستاد. یک مأموریت بسیارحساس و حیاتی به ما واگذار شده بود که برای ما جنبه حیثیتی داشت. در آن زمان، عراق تأسیسات موشکی خود را بر روی سکوهای البکر و الامیه خود در خلیج‌فارس که اشراف کامل بر خور موسی به عنوان ورودی بندر امام (ره) داشتند، منتقل کرده بودند. درنتیجه، ما فقط می‌توانستیم تا بندر بوشهر که آن هم با سختی بسیار همراه بود، برویم. به این نتیجه رسیدیم که بندر امام خمینی (ره) را دوباره بازگشائی کنیم، چون احساس می‌کردیم اعزام کشتی به این بندر هم از ترافیک بندرعباس می‌کاست و هم می‌توانستیم گندم وخوراک دام وارداتی را سریع‌تر به مناطق غربی منتقل کنیم.
سرانجام مقرر شد کشتی‌ها را اعزام کنیم ولی همواره به این موضوع فکر می‌کردیم که این کشتی‌ها را با این وضعیت بحرانی چگونه اعزام کنیم، چون حتی تا قبل از بندر بوشهر که منطقه‌ای تحت عنوان رأس مطاف قرار داشت، رادارها و موشک‌های دشمن برای کشتی‌های ما مشکل ایجاد می‌کردند و حالا ما باید از بندر بوشهر هم عبور کرده، با تحمل خطرات بسیار برای کشتی‌ها، به بندر امام (ره) می‌رفتیم. در ضمن، این کار به دلیل مسائل امنیتی بسیارمحرمانه بود و نمی‌توانستیم آن را علنی و مطرح کنیم. به هر تقدیر، به همکاران اعلام کردیم که در بندرعباس یک کشتی را برای اعزام آماده کنند ولی هیچ‌کس برای سوار شدن برآن کشتی اعلام آمادگی نکرد، چون همه می‌دانستند که عبور کشتی از آن منطقه و رفتن به بندر امام (ره) بسیار خطرناک و چه بسا غیرممکن است. دوستان برای متقاعد کردن کارکنان دریایی بسیار تلاش کردند تا اینکه در سطح ملوانی تعدادی از اهالی دریانورد خوزستانی که تعصب ملی و دینی داشتند و به خوزستان و بندر امام (ره) عشق می‌ورزیدند برای این کار داوطلب شدند. به دلیل کم بودن کارکنان داوطلب تصمیم گرفتم کشتی کوچک‌تری را اعزام کنم. در سطح افسری، هم یک افسر پاکستانی که نسبت به امام راحل (ره) ارادت کامل داشت داوطلب شد. یکی دو نفر دیگر هم در رده تکنسین داوطلب شدند. ضمن اینکه افسر پاکستانی دو رده از فرماندهی پائین‌تر بود اما به خاطر شرایط موجود با یک مجوز مدیریتی او را به سمت فرماندهی کشتی منصوب کردیم و به همه اعلام کردیم که مدیرعامل و معاونت فنی شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران هم داخل کشتی حضور دارند. پس از سازماندهی، با نفراتی که حداقل نیازها را تأمین می‌کرد، حرکت را آغاز کردیم.
این سفر برای ما بسیار جالب، خطرناک وحیثیتی بود، چون مدت‌ها بود که کشتی‌ای از آن منطقه عبور نکرده بود. کشتی‌های راهنمای بسیاری را در راه می‌دیدیم که با اصابت موشک غرق شده بودند. با رادارهای خاموش (چون نمی‌توانستیم از رادارها به دلیل ردیابی دشمن استفاده کنیم) به بندر امام (ه) رسیدیم. در آنجا، مردم از ما استقبال بسیارگرمی کردند. الحمدا… تا زمانی که ما آنجا بودیم دشمن متوجه حضور ما نشد و ما توانستیم به فضل الهی مأموریت را با موفقیت به انجام رسانیم. این حرکت تأثیر مثبتی در روحیه سایر کارکنان دریایی داشت و توانستیم این خط کشتیرانی را تا آخر جنگ تحمیلی باز نگهداریم و کارکنان با کمال اختیار و داوطلبانه وارد کشتی‌ها می‌شدند و در مورد دیگر نیروهای داخل کشتی نیز معضلی نداشتیم، البته در این مسیر چند کشتی مورد اصابت موشک قرار گرفت و آسیب‌هایی دید، ولی خوشبختانه توانستیم این مسیر را باز نگهداریم و از انسداد آن جلوگیری کنیم.
به‌هرحال، مأموریت بسیارمهم بازگشایی بندر امام (ره) و رساندن گندم و خوراک طیور و سبک کردن ترافیک بندرعباس انجام شد و کارکنان از آن زمان به بعد با روحیه بالاتری وارد کشتی‌ها می‌شدند. ضمن اینکه با این حرکت، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران از انجام مأموریت‌ها سربلند خارج شد تا جایی که جناب آقای هاشمی رفسنجانی کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران را به خاطر وظیفه حساس و سنگین آن، خط دوم دفاعی کشور و جبهه قلمداد کردند که تدارک جبهه‌های جنگ و رزمندگان اسلام را بر عهده داشت.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *