رضا اشرف سمنانی متولد ۱۳۲۴ در تهران و دانشآموخته رشته مهندسی مکانیک در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه امیرکبیر است. وی فعالیت حرفهای خود را از پروژه ساخت ذوب آهن اصفهان آغاز کرد. در ادامه بخشی از خاطرات وی در خصوص طرح فولاد آلیاژی را میخوانیم.
قرارداد شرکتی به نام «فولاد مخصوص»
بانک صنعت و معدن از ایران و «شرکت کروز لورال» فرانسه قرارداد بسیار خوبی منعقد کرده بودند. ۳۰ تا ۳۵ درصد سهام کارخانه برای فرانسویها بود. با مدیران «شرکت کروز لورال» فرانسه گفت وگو کردیم و علیرغم اینکه جنگ آغاز شده بود گفتیم هیچ چیزی را بهم نمیزنیم و قراردادمان سر جایش است. مدیرعامل وقتشان که قبلاً در آلستوم کار میکرد آدم مثبتی بود و اطلاعات کامل قرارداد را در اختیار ما گذاشت. متأسفانه «شرکت کروز لورال» ملی شد و بنابراین آنها نتوانستند با ایران همکاری خود را ادامه دهند و قرارداد کنسل شد.
با رئیس فولاد آلیاژی فرانسه پروفسور آتلیه صحبت کردم او سالها جزء بزرگان فولاد آلیاژی فرانسه بود. گفت: «شما از ذوب آهن آمدهاید و آدمی هستید که کارهای برنامهریزی و طرح و برنامه را کار کردهاید. آدمهایی که در ذوب آهن کار کردهاند را در کارخانه فولاد خاص به کار نگیرید، چون در این کارخانه میزان دقت خیلی بالاست و تمام محصول صد درصد کنترل میشود. این طور نیست که از ده تا شمش تولیدی یکی را تست کنند. متوجه اهمیت و حساسیت کار باشید.»
دلیل انتخاب یزد به عنوان محل احداث کارخانه فولاد آلیاژی
یزد از خیلی از جهات مناسب این کار نبود. زیرا آب و برق به میزان مورد نیاز نداشت. همراه آقای دکتر بانکی خدمت مرحوم سید روحالله خاتمی پدر آقای سید محمد خاتمی رسیدیم. آقای دکتر بانکی در معرفیام به مرحوم خاتمی گفت: «ایشان طراح پروژه فولاد آلیاژی است اما مخالف احداث این کارخانه در یزد است.»
گفتم به دلیل مصرف آب زیاد در این کارخانه، ممکن است در آینده مردم یزد از احداث این کارخانه ناراحت شوند. همچنین تا کنون کارخانهای صنعتی در این زمینه در یزد نبوده و به همین دلیل مردم شاید آمادگی پذیرش چنین مجموعهای را نداشته باشند.
مرحوم خاتمی فرمودند: «اگر تجار یزدی کمک کنند و چندین نفر از جوانان یزد را برای آموزش مرتبط با این صنعت، به دانشگاه بفرستند و چندین دکتر و مهندس در این زمینه تحویل شما دهند، و اگر هر امکاناتی برای احداث این کارخانه لازم داشته باشید را فراهم کنیم؛ نظر شما تغییر میکند؟»
نظر دکتر بانکی بیشتر روی یزد بود. به همین دلیل گفت: «شما را به عنوان استاد فولاد آلیاژی قبول دارم، شما نیز مرا به عنوان فردی سیاسی قبول کنید. از نظر سیاسی میگویم اگر کارخانه فولاد آلیاژی در یزد باشد بهتر است.» گمان میکنم به دلیل وقوع جنگ میخواستند مرکزیتی در یزد ایجاد کنند و نیز از نظر ایمنی، یزد شرایط بهتری داشت.
انتخاب سازنده
در مناقصه اولی که برای انتخاب مشاور گذاشتیم، چون دانش فنی در این پروژه خیلی مهم بود، دقت زیاد و مضاعفی به خرج دادیم. حرفهای پروفسور فرانسوی آتلیه در ذهنم بود که چه نوع آدمهایی را از ابتدا در این پروژه درگیر کنم.
ژاپنیها به دلیل جنگ و بمبارانها در ایران، عذرخواهی کردند و اعلام کردند در این پروژه شرکت نمیکنند.
چون بهلر تأمین کننده نیازهای فولادی ناتو بود اعلام کرد به صورت مستقیم نمیتواند وارد پروژه شود. با شرکت اتریشی «دویچه فوست آلپاین» وارد مذاکره شدیم و قرارداد با آنها نهایی شد.
وقتی اسناد مناقصه منتشر شد دیدم قیمتها بالاست و بدون مشورت با هیچ کس به تمام شرکت کنندگان در مناقصه گفتم: «قیمتهای شما بالاست و مناقصه رد است. ۴۸ ساعت وقت دارید قیمتهای خودتان را تصحیح کنید و کاهش دهید.» شرکتهای مانیسمان، کوب استیل و دانیلی در مناقصه شرکت کرده بودند.
مهلت ۴۸ساعته باعث شد مقدار زیادی روی قیمتها تخفیف دادند.
کارخانه فولاد آلیاژی شاید ارزانترین کارخانهای بود که با این کیفیت قرار بود در کشور احداث شود. گرچه بعضیها میگفتند گران است، ولی بعداً معلوم شد ارزانترین کارخانه بود.
امضاء قرارداد با بهلر
به همراه آقای فانیان و در زمان وزارت آقای محلوجی قرارداد با بهلر امضاء شد. در کتابچهای که بهلر داشت، توجه به بازار داخل و خارج از کشور وجود داشت و به جزء «فولاد تند بر» که در آن زمان کاربرد زیادی نداشت، لایسنس سایر گریدهای فولادی را گرفتیم.
ورود دانیلی
دانش فنی را از بهلر گرفتیم و پرسنل را سریع در مرحله طراحی به کارخانه بهلر فرستادیم و از همان ابتدای کار آموزشها را شروع کردیم. برخی از کارکنان را به ایتالیا اعزام کردیم. حتی دانیلی کارخانهای در تایلند زده بود که تعدادی از کارکنان را برای آموزش به تایلند فرستادیم. از نظر آموزش برای کارکنان کوتاهی نکردیم.
با مشورت از بهلر شش شرکت را انتخاب کردیم و از آنها قیمت ماشینآلات را بر اساس اسنادی که با کمک بهلر تهیه کرده بودیم، گرفتیم. قبل از مناقصه قیمتها را از بازارهای جهانی به دست آوردیم.
کار دیگری که انجام دادیم تهیه قرارداد به زبان انگلیسی بود. تمام متن قرارداد را خودمان نوشتیم و با این کار منافع زیادی عایدمان شد. این کار برای اولین بار در ایران انجام شد.
تمام تجربیاتی که در دادگاهها و دعواها پیش آمده بود را برای تهیه متن قرارداد به کار گرفتیم. متن حقوقی قرارداد را نوشتیم و اجازه دادیم متن تکنیکال بر اساس پیشنهاد طرفهای خارجی نوشته شود.
اختلاف نظر در خصوص تعداد کورهها
البته اختلافی در خصوص تعداد کورههای کارخانه فولاد آلیاژی پیش آمد ژاپنیها ۵ کوره را در نظر گرفته بودند. ایتالیاییها میگفتند از نظر اقتصادی میتوانیم با یک کوره کار را اجرا کنیم. اما گفتم با توجه به نوسان برق ایران اگر به تنها کوره کارخانه لطمه بخورد، کارخانه میخوابد و چنین ریسکی را نمیکنیم. نظر ما دو کوره بود تا اگر صدمهای به یک کوره خورد آن یکی قطع نشود و فرایند تولید کارخانه متوقف نگردد.» با توجه به این ملاحظات همه قانع شدند که کارخانه دارای دو کوره باشد.
نحوه پرداخت پول قرارداد
قرار شد خرید ماشینآلات به صورت فاینانس انجام شود. اولین قرارداد فاینانس بعد از پیروزی انقلاب بسته شد. هیچ کس با نحوه بستن قرارداد فاینانس آشنا نبود. خانم دانیلی گفت: «شما کلاه سر ما گذاشتید، برای اینکه قیمت نقد را از ما گرفتید ولی پروژه را فاینانس کردید.»
حرف آخر
یکی از افتخاراتم اجرای شرکت فولاد آلیاژی ایران است. شاهکار فولاد کشور را، هنوزم که هنوز است فولاد آلیاژی میدانم و ذوب آهن را به عنوان صنعت فولاد میدانم.