نگاهی عملی به کارکردهای اصلی مدیریت داريوش اعتمادی، مديرعامل شرکت نورد آلومينيوم اراک

به عقیده من، مدیریت موفق ترکیبی از مدیریت اکتسابی و ذاتی است. شاید یک سبک خاص مدیریت در دوره و شرایط خاص موفق باشد، ولی برای طولانی مدت و گرفتن بهترین نتیجه، ترکیبی از هر دو عامل استعداد و دانش لازم است؛ زیرا در جامعة ما، روش‌های مدیریت بر پایه یک نظام مشخص و تعیین‌شده نیست و هر لحظه تابع شرایط است. بنابراین، روش‌های اجرایی متناسب با این شرایط لازم است دائماً تغییر کند. به هرحال، تجربة اجرایی خود را در قالب کارکردهای مدیریت و برخی از سیاست‌های مهم به صورت زیر ارائه می‌کنم.
۱- برنامه‌ریزی
برنامه‌ریزی از نظر زمانی به دوره‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت تقسیم می‌شود که بلافاصله پس از قبول مسئولیت، اینجانب برنامة کوتاه‌مدت را آغاز کردم و همزمان برنامه سالانه نیز تهیه گردید. برنامة ماهیانه با جزئیات بیشتر در ابتدای هر ماه اعلام و در پایان همان ماه با واقعیت تطبیق داده می‌شد تا نقاط ضعفش برطرف گردد. خوشبختانه، پس از مدتی برنامه‌های سالانة تهیه‌شده پس از شش ماه با تغییرات روبه‌رو شد که نسبت به ابتدای کار که هفتگی این تغییرات صورت می‌گرفت، تقریباً موفقیت خوبی به دست آمده بود. اکنون می‌توان گفت با تمام شرایطی که در کشور وجود دارد، ما به ۹۰ درصد اهداف ازپیش‌تعیین‌شده (برنامه سالیانه) دست یافته‌ایم.
۲- سازماندهی
شناخت سازمان از نظر توانایی، تجهیزات و کارکنان برای رسیدن به اهداف، تعیین‌کننده است، بنابراین پس از شناخت تجهیزات و برنامه‌ریزی، سازماندهی نیروها و همسو کردن آن‌ها تعیین‌کننده خواهد بود. این شرکت با شناخت نقاط قوت و ضعف افراد نسبت به بازسازی سازمان و جوان‌گرایی، با این تفکر که قدرت یک سازمان به ضعیف‌ترین حلقة آن وابسته است، اقدام کرد. همچنین برای شناخت وضعیت و چگونگی اهداف شرکت، در جلسات کلی، اهداف و چگونگی رسیدن به آن‌ها با کلیه همکاران هماهنگ شد و همه نیروها در جهت رسیدن به نتیجه همسو گردیدند. نیاز به انعطاف‌پذیری و ایجاد آن با توجه به شرایط نیز توجیه و توانایی واحدهای زیرمجموعه بر اساس نیاز آن واحد بازنگری شد. لذا هر واحد بر اساس شرایط در دو حالت بدبینانه و خوشبینانه برنامه‌ریزی واحد خود را انجام داده، جهت اجرای هر یک با خط‌مشی مشخصی برنامه‌ریزی می‌کرد و در نهایت با جمع‌بندی کلیه برنامه‌های واحدها، برنامه کلی شرکت تنظیم گردید. در این راستا، اعتماد همکاران به رأس هرم سازمان بسیار با اهمیت و تعیین‌کننده بوده است. در راستای اين برنامه‌ها، سازمان لازم ايجاد و مسئولیت‌ها مشخص و اختیارات بر مبنای توانایی در اختیار سلسله‌مراتب سازمانی قرار گرفت و تقویت کامل سلسله‌مراتب در چهارچوب قوانین در شرکت به‌وجود آمد. این موضوع باعث ایجاد نظم و انضباط کاری و تقویت مسئولان شد.
اگرچه سياست‌گذاری بخشی از برنامه‌ريزی است، ولی از آنجا که يکی از عمده‌ترين رسالت‌های مديران سياست‌گذاری است، دو مورد از سياست‌های عمده شرکت نيز به طور مختصر تشريح می‌گردد.
۳- اجرای سياست بازنگری و نوآوری
کمیت و کیفیت تولید شرکت ارزیابی مجدد شد و نقاط ضعف استخراج و برای کاهش و از بین بردن آن‌ها ضرورت تأسیس واحد مهندسی و تحقیقات احساس گردید. ابتدا برای افزایش کیفیت و کمیت در سال ۸۳، حدود شش میلیون دلار و سپس در سال ۸۴ جهت تکمیل حدود ۵/۴ میلیون دلار سرمایه‌گذاری شد. لازم به ذکر است در این راستا اعتماد مدیریت به مجموعه و برعکس باعث گردید بسیاری از پروژه‌ها توسط خود مجموعه انجام شود، زيرا اگر بر آن بوديم که از سازندگان خارجی و یا داخلی استفاده کنیم، میزان سرمایه‌گذاری به دو برابر می‌رسید.
واحد مهندسی و تحقیقات جهت تولیدات جدید از نظر ابعاد و آلیاژ هرساله تولید حداقل دو محصول جدید را در برنامة کاری خود قرار داد.
واحد ISO نشان ۹۰۰۰ ISO و سپس ۱۴۰۰۱ ISO را در دو سال متوالی دریافت و برای کسب ۱۸۰۰۰ ISO برنامه‌ریزی کرده است.
واحدIT برای سیستم اطلاعات یکپارچه MIS برنامه‌ریزی کرده و تاکنون۹۰% برنامه‌هایش اجرایی شده و در شش ماهة اول سال ۸۵ بقیه موارد نیز اجرایی خواهد شد.
نظام ارزشیابی همکاران، واحدها و کل شرکت در برنامة کار واحد امور اداری قرار گرفته که با توجه به تکمیل سازماندهی در شرف اجرا است.
ساختار واحد بازرگانی با دید مشتری‌مداری جهت شناخت بازار و مهندسی فروش و توسعة صادرات مورد بازبینی قرار گرفته، میزان رسیدن به اهداف در جلسات هفتگی ارزیابی و بازنگری می‌شود. درضمن، در این جلسات نوع بسته‌بندی طبق خواسته مشتری طراحی می‌گردد و می‌توان گفت این شرکت از نظر نوع و شکل بسته‌بندی اکنون پیشرفت بسیاری کرده است.
نظام قیمت تمام‌شده و شناخت هزینه‌های خارج از برنامه در امور مالی به صورت یک زنگ خطر، همواره در جلسات هفتگی بررسی و در صورت لزوم به مدیریت در راستای کاهش و اخذ تصمیم نهایی گزارش می‌گردد.
جلسات هفتگی امور کارخانه برای کاهش ضایعات تولید، استفاده بهینه از تجهیزات، کاهش توقف دستگاه‌ها، اجرای برنامه‌های تعمیرات بر اساس زمان‌بندی‌های برنامه‌ریزی‌شده، بررسی کیفیت محصولات، پیشرفت پروژه‌ها و شناخت تنگناهای جدید و چگونگی برطرف کردن آن کمک بزرگی به مجموعه است. شناخت محصولات با ارزش افزودة بالاتر در جلسات امور کارخانه، امور مالی و امور بازرگانی سمت و سوی تولید و بازرگانی را مشخص می‌کنند.
۴- اجرای سياست مشتری‌مداری
با توجه به تغییرات و باز شدن مرزها در سال ۸۰، شرکت نورد آلومینیوم در سال ۸۱ تغییرات عمده‌ای را در واحد بازرگانی با هدف مشتری‌مداری به وجود آورد. در گذشته، فروش این شرکت به نسبت۷۰% خریداران عمده (واسطه‌ها) و ۳۰% مصرف‌کننده بود که با هدف ارتباط با مصرف‌کننده نهایی و فروش۷۰% به آن‌ها برنامه‌ریزی شد که افزایش فروش به میزان۴۰% را به مصرف‌کننده در بر داشت.
به‌هرحال، خوشبختانه تا پایان سال۸۴، ما به رقم ۵۵% فروش به مصرف‌کننده رسیده‌ایم و در جهت افزایش آن نیز برنامه‌ریزی کرده‌ایم. کليه کارکنان اين سياست را درک می‌کنند که مشتری روح و جان شرکت است و لازم است برای حفظ آن تمام کوشش خود را به کار ببریم و احترام و جایگاه خاصی برایشان قائل شويم.
۵- ایجاد انگيزه و روحیه
کارکنان یک مجموعه باید دارای انگيزة کافی، علاقه‌مندی به سازمان متبوع خود و حس برتری‌جویی جهت افزایش کمیت و کیفیت باشند و خود را وابسته به شرکت و شرکت را از خود بدانند که خوشبختانه این موضوع در این شرکت حاکم است. برای بالا بردن این روحیه، نظام آکورد تولید بر مبنای ارزیابی جهت دادن پاداش و ايجاد انگيزه در شرکت طراحی گردیده است. عامل ديگری که موجب افزايش انگيزه است شایسته‌سالاری است که شرکت ما در اين جهت حرکت خود را مدت‌ها است آغاز کرده است.
اعتقاد مجموعه به مدیریت و برعکس، استفاده از فرصت‌ها، شناخت و تقویت نقاط قوت افراد نه نقاط ضعف، شناخت و هماهنگی و حرکت کلیه قسمت‌ها در جهت هدف اصلی شرکت، انعطاف‌پذیری سازمان و حرکت به سمت تولید کالاهای با ارزش افزودة بالاتر، آماده بودن جهت رقابت سالم با تولیدکنندگان خارج و داخل و دخالت دادن مجموعه در چگونگی دستیابی به هدف می‌تواند ما را به مقصود رساند.
انتظار مديران ميانی از مسئولان کشور این است که با توجه به اینکه ایرانيان دارای هوش و توان بسیار هستند و در هر زمان و شرایط می‌توانند راه صحیح را انتخاب نمایند، هر برنامه مرتبط با بخش صنایع با مدیران ارشد صنایع هماهنگ و برنامه‌ریزی شود تا آمادگی اجرای آن فراهم گردد. به عنوان مثال، برنامة ما برای پیوستن به WTO، تغییرات در سیستم بانکی و تغییرات احتمالی ارزش ارز بايد با هماهنگی مديران صنايع طراحی و اجرا شود.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *