همه‌ی نوشته‌های adminkm-oh

برگزاری نشست تاریخ شفاهی بانکداری بدون ربا

نشست «تاریخ شفاهی بانکداری بدون ربا» از جمله نشست های گروه تاریخ شفاهی است که با هدف اطلاع رسانی برنامه های پژوهشی گروه تاریخ شفاهی، طرح نمودن موضوعات پژوهشی حوزه تاریخ معاصر ایران و معرفی چهره‌های مطلع و متخصص این حوزه، به مشارکت گذاشتن محتوای مصاحبه های تاریخ شفاهی با محوریت موضوعات مطرح روز و توسعه دیدگاهنسبت به طرح های تاریخ شفاهی و چگونگی گستره و کاربرد آن در تاریخ معاصر، صبح دوشنبه ۹ مهر برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، در این نشست، «حسن طاهردل»؛ معاون اسبق وزارت امور اقتصاد و دارایی و مصاحبه شونده تاریخ شفاهی و «علی اصغر سعیدی»؛ دانشیار دانشگاه تهران و مدیر گروه برنامه ریزی اجتماعی دانشگاه تهران سخنرانی کردند.

اهم سخنان طاهردل درباره تحولات بانکها پس از پیروزی انقلاب و ملی شدن آنها و تغییرات ایجاد شده  در مالکیت (ملی شدن بانک ها)، در مدیریت و اداره امور بانکها (ادغام بانک ها) و در ماهیت (تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا) بود. همچنین به تبیین ویژگی های نظام بانکداری در پیش از انقلاب و مقایسه آن با سیستم بانکداری بدون ربا  و ارائه تعاریف درباره مفاهیم سود، بهره و ربا پرداخت.

ایشان همچنین در مواردی به خاطرات خود از جمله جریان بررسی و تصویب قانون بانکداری بدون ربا و نقش نهادهای مختلف از جمله انجمن اسلامی بانک ملت در این مهم اشاره کرد.

علی اصغر سعیدی به ریشه یابی یا خاستگاه تاریخی بانکداری بدون ربا پرداخت و گفت که با تأسیس بانک ملی یکی از آرزوهای انقلابیون مشروطه خواه عملی شد. اما این کار شبه مدرنیستی موجب جدائی بین قشر سنتی و دولت شد. به دلیل بروکراسی حاکم، رابطه بانک با تجار و بازرگانان بسیار کمرنگ تر از رابطه آنان با صرافان بود. صرافان در جایگاه مهمتری قرار داشتند. در ملی شدن بانکها، نقش تجار بیش از نقش انجمن های اسلامی مهم است. تجار با روحانیون ارتباط داشتند و از صنعتگران جدا شدند. ایشان همچنین به نقش و جایگاه صندوق‌های قرض الحسنه اشاره کرد.

کنفرانس بین‌المللی مدیریت‌ دانش با رویکرد توسعه

نخستین کنفرانس بین المللی مدیریت دانش با رویکرد توسعه نخستین کنفرانس بین المللی مدیریت دانش با رویکرد توسعه (KM۴D) و اولین جایزه مدیریت دانش، به همت «انجمن مدیریت ایران» و با همکاری «انجمن مدیریت دانش اتریش» و «دانشگاه خاتم» برگزار شد.

به گزارش ایسنا، در این همایش که در ۲۵ مهر ۱۳۹۷ و در محل دانشگاه خاتم برگزار شد، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، رییس انجمن مدیریت ‌دانش اتریش، رییس انجمن مدیریت ‌ایران، استادان، فرهیختگان و دانش‌پژوهان مدیریت حضور داشتند.

شناسایی سازمان‌های دانشی، ایجاد فضای ارتباطی میان سازمان‌های دانشی، تشویق سازمان‌های دانشی در راستای توسعه، ایجاد هم‌افزایی در کشور برای رشد و توسعه اقتصادی و توسعه پایدار و شناسایی مزیت‌های برتر سازمان‌ها و ایجاد پایگاه دانشی در کشور از اهداف برگزاری این کنفرانس بود.

 

محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در این کنفرانس با اشاره به اینکه اقتصاد دیجیتال و انقلاب صنعتی چهارم با سرعت بسیار بالایی درحال وقوع است، گفت: در این شرایط علوم بین رشته‌ای و اتصال علوم مختلف با زنجیره فناوری اطلاعات امکان‌پذیر می ­شود. فناوری اطلاعات به عنوان یک واحد سازمانی دیگر معنی ندارد، بلکه باید مفهوم اصلی در هر سازمان شود.

وی ادامه داد: یکی از مفاهیمی که اقتصاد دیجیتال مطرح می‌کند اقتصاد اشتراکی است. امروز که کشور ما با تحریم‌های ظالمانه و کمبود منابع برای سرمایه‌گذاری روبه‌رو است، اقتصاد اشتراکی می‌تواند به‌عنوان یک راه‌حل برای بیرون رفتن از این شرایط مطرح شود.

آذری جهرمی تصریح کرد: هم‌اکنون در کشور ساختارهای موازی و پروژه‌هایی داریم که سازمان‌ها می‌توانند ظرفیت این پروژه‌ها را در اختیار یکدیگر قرار دهند.

وزیر ارتباطات افزود: ضرورت دارد به لحاظ تئوری به مفهوم اقتصاد اشتراکی پرداخته شود و مصادیق آن تبیین و مطالبه شود. اقتصاد اشتراکی نیاز به شیوه و مدل دارد و باید ببینیم مدیریت در این شیوه چگونه است.

آذر صائمیان دبیر علمی کنفرانس، با بیان اینکه نشر و ترویج مبانی و مفاهیم مدیریت ‌دانش یکی از مهم‌ترین اهداف برگزاری این کنفرانس است گفت: سازمان‌های پیشرو در طراحی، استقرار و به‌کارگیری مجموعه دانش‌های مورد نیاز خود و به‌روز رسانی آن برنامه‌های مستمر و پیگیری را بر مبنای مدل‌های مدیریت دانش اجرا می‌کنند.

با توجه به انفجار اطلاعات و تنوع دانش در حوزه‌های مختلف، لازم است رهبران و مدیران ارشد سازمان‌ها استراتژی‌های مناسب برای گردآوری، طبقه‌بندی، ذخیره‌سازی، اشتراک و به‌کارگیری دانش مورد نیاز خود را شناسایی کنند. مدیریت دانش یکی از الزامات اصلی سازمان‌های دانش‌محور است که برنامه‌های استراتژیک خود را بر اساس اصول مدیریت دانش طرح‌ریزی می‌کنند. این سازمان‌ها از دانش گران خود به عنوان سرمایه‌های انسانی بهره می‌گیرند. نکته مهم در استقرار موفق نظام مدیریت دانش ترویج فرهنگ سازمانی مبتنی بر یادگیری و اشتراک‌گذاری دانش است. در این سازمان‌ها اطلاعات و دانش به عنوان منبع محرمانه و سری تلقی نمی‌شود بلکه به عنوان یک منبع استراتژیک ، دسترسی دانش‌گران به اطلاعات و دانش کسب شده را تسهیل می کنند و روی اطلاعات چنبره نمی زنند. رهبران این سازمان ها معتقدند با انتشار و به‌کار گیری دانش مبتنی بر نوآوری و خلاقیت می‌توان ارزش‌آفرینی کرد.

وی افزود: متاسفانه یکی از آسیب‌هایی که خیلی از نظام‌های مدیریت و جوایز بین‌المللی در سازمان‌های ما ایجاد می‌کند این است که یک سیستم مدیریتی را وارد سازمانی می‌کنیم بدون اینکه زیرساخت‌های مناسب را آماده کرده باشیم. بنابراین وقتی سیستم وارد سازمان می‌شود کارکنان و مدیران چون مراحل قبل را فرا نگرفته‌اند آن را نمی‌پذیرند و به‌صورت نمایشی و تنها به صورت یک سری اسناد در کتابخانه به آن اکتفا می‌کنند و از فردا همان رویه قبلی را پیش می‌گیرند.

صائمیان بیان کرد: انتخاب دانش مورد نیاز سازمان بستگی به ماهیت و استراتژی‌های سازمان دارد. امیدوار هستیم که این کنفرانس بتواند مقدمه‌ خوبی برای ورود سازمان‌ها جهت انتخاب و گزینش دانش مورد نیاز خود که در نهایت منجر به ارتقاء جایگاه ایران در منطقه و در حوزه بین‌المللی خواهد شد، باشد.

در ادامه مجید قاسمی رییس انجمن مدیریت ایران و رییس کنفرانس گفت: در مدیریت ‌دانش دارایی‌های نهفته یک سازمان را به دارایی‌های قابل ارائه تبدیل می‌کنیم و از این طریق خلق ارزش می‌کنیم. در حوزه سرمایه ‌انسانی اگر بدنه سازمان را در مدیریت یک سازمان مشارکت دهیم در عمل داریم دانش آن سازمان و دانسته‌های افراد سازمان را بارور کرده و به سرمایه اجتماعی تبدیل می‌کنیم.

وی ادامه داد: مدیریت دانش در سال‌های اخیر به عنوان یکی از اساسی‌ترین اشکال مدیریت و پایه و اساس دستیابی به بهره‌وری‌های بالا، محصولات و کیفیت بهتر تعریف شده‌ است. این کنفرانس قصد دارد در یک سطح بسیار عملیاتی، در ضرورت توجه سازمان‌ها به بحث مدیریت‌ دانش گام‌های اساسی بردارد. همچنین با انتخاب برخی از بنگاه‌های موفق و تشویق آنها، برای تداوم این موفقیت‌ها و رساندن پیام‌ آنها به سایر بنگاه‌ها و پیام کنفرانس به سایر محافل نقشی موثر در بکارگیری مدیریت دانش در سازمان ها ایفا کنیم. امیدوار هستیم پیام‌های این کنفرانس بتواند نقطه عطفی باشد در مدیریت ‌دانش، مدیریتی که می‌تواند دارایی‌های غیرمشهود بنگاه‌ها و سازمان‌ها را به دارایی‌های مشهود و اثرگذار در خلق ارزش تبدیل کند.

وی ادامه داد: بانک‌پاسارگاد از سال ۱۳۹۰ خود را در معرض ارزیابی‌های جایزه سازمان‌های دانشی برتر (Make) قرار داد و موفق شد در نهایت جزو سه سازمانی که برای رقابت‌های آسیایی انتخاب شدند، باشد. این بانک‌ توانست در آن مرحله هم امتیازهای بسیار خوبی را کسب کند. به‌طور مثال در حوزه رهبری توانست در سطح آسیا رتبه دوم را کسب کند و یا در حوزه استفاده از دانش مشتریان در خلق ارزش در بانک، بین شرکت‌ها و بنگاه‌های بزرگ در سطح آسیا، توانست رتبه چهارم را کسب کند.

در این کنفرانس سخنرانی‌ها و مقالات علمی متعددی در خصوص مدیریت ‌دانش ارایه شد. همچنین پنل‌های تخصصی در این زمینه برگزار و مطالب کاربردی در آن‌ها مطرح شد. در پایان نیز گواهینامه‌ها و تندیس درخت دانش نخستین جایزه مدیریت دانش به برگزیدگان اهدا شد

هویت‌بخشی به سازمان طهماسب مظاهری – رئیس کل اسبق بانک مرکزی

تجربۀ من در ارتباط با بحث سازماندهی بنیاد مستضعفان و جانبازان است که از آن می‌توان به عنوان ارائه یک هویت یا تعریف موضوع فعالیت یک سازمان تعبیر کرد.
من در تاریخ ۴ آذر ۱۳۶۳ در بنیاد مشغول فعالیت شدم. پیش از آن، معاون هماهنگی و امور مجلس سازمان برنامه و بودجه بودم و امور مربوط به تهیه، تنظیم، تلفیق و هماهنگی بودجه کل کشور را به مدت ۴ سال بر عهده داشتم.
به عنوان اولین حرکت، باید به بنیاد هویتی می‌دادیم تا معلوم می‌شد که چه کاری باید انجام دهد و به چه منظوری تشکیل شده است. اصولاً هر سازمانی اساسنامه و وظیفه‌ای دارد که در کنار آن، ابزار و امکانات لازم و متناسب برای انجام آن وظایف تعریف می‌شود. در آن زمان، چنین تعریفی وجود نداشت و بنیاد نمی‌دانست چه وظیفه‌ای بر عهده دارد و دارای چه امکاناتی است و یا اینکه چه کاری باید انجام دهد.
در ۲۰ روز اول، با کمک همکاران، یک کار مشترک انجام دادیم و از طریق پرسش از همه مدیران بنیاد و صاحب‌نظران، گزارشی از وضعیت موجود و شرایط حاکم بر بنیاد تهیه کردیم و به نخست وزیر ارائه دادیم که پس از تأیید، بر آن اساس سازماندهی بنیاد را آغاز کردیم.
یکی از اصول اولیه برای تعریف جایگاه بنیاد مشخص کردن وظیفه آن با در نظر گرفتن دو اصل اساسی بود؛ اول اینکه آن وظیفه در قد و قواره بنیاد باشد و دوم اینکه بنیاد توان انجامش را داشته باشد. در آن زمان، وظیفه بنیاد را رفع فقر از ایران و جهان می‌دانستند و منتقدان آن می‌پرسیدند که پس از گذشت چند سال، چرا ما هنوز فقیر داریم؟ از سوی دیگر، به علت قرار داشتن اموال بسیار در اختیار بنیاد، این طرز فکر در برخی دستگاه‌ها وجود داشت که می‌توانند در زمان وقوع مشکل برای تأمین نیاز مالی دولت به بنیاد مراجعه کنند و بنابراین بنیاد را به عنوان حیات خلوت و محل تأمین انواع کسری‌ها می‌شناختند. افرادی هم که به هر نحوی اموال آن‌ها در اختیار بنیاد قرار گرفته بود، آن را نهادی بی‌حساب و کتاب می‌دانستند که اموال مردم را گرفته، موجب مزاحمت برای آنان می‌شود.
مجموع این دیدگاه‌ها و نیز عدم وجود تعریف مشخصی از مأموریت و موضوع فعالیت بنیاد، آن را به مجموعه‌ای بی‌هویت تبدیل کرده بود. درنتیجه، اگر به جایی کمک می‌کرد و یا منابعی را برای کمک به فقرا و مستضعفین مصرف می‌کرد، نه تنها این کارها ثبت نمی‌شد بلکه انعکاسی هم نداشت. علاوه بر آن، با تحویل دادن برخی اموال و دارایی‌ها به دستگاه‌های دولتی یا خیریه برای کمک به انجام خدمات آنان، بدهی‌های آن اموال همچنان برای بنیاد باقی می‌ماند. به همین دلیل زمانی که برای انجام مأموریتی قصد خروج از کشور را داشتم در فرودگاه متوقفم کردند و گفتند شما ممنوع‌الخروج هستید که پس از پرس‌وجو متوجه شدم به علت بدهی گمرکی غلامرضا پهلوی در پیش از پیروزی انقلاب است. زیرا از آنجا که اموال وی در اختیار بنیاد قرار گرفته بود، من به عنوان مسئول بنیاد و متولی اموال باقیماندة وی، تحت پیگرد قرار گرفته و ممنوع‌الخروج شده بودم.
به‌هرحال، ادامة کار بنیاد با آن شیوه قابل قبول نبود. در آن زمان، بنیاد سازماندهی صف و ستادی هم نداشت و متشکل از ۹۹ واحد مجزا و بدون ارتباط با هم بود که فقط یک اسم مشترک داشتند. هرکدام از این واحدها با اختیارات پراکنده فعالیت می‌کردند و مسئولیتشان هم بر عهدة رئیس بنیاد بود. این واحدها ترکیبی از واحدهای ستادی، استانی و شهرستانی بودند اما میان واحدهای شهرستانی و واحدهای استانی هماهنگی و ارتباط منسجمی وجود نداشت؛ یعنی شهرستان‌های مختلف به طور مستقل و متناسب با ذوق و سلیقه خود فعالیت می‌کردند و هیچ ارتباطی با استان نداشتند. به همین ترتیب، استان نیز با مرکز کاری نداشت و در مرکز هم بخش‌های مختلف از جمله صنایع، خدمات، کشاورزی و بخش اموال منقول و املاک و مستغلات، هریک ساز خود را می‌زدند.
در اولین اقدام، از معاون مالی-اداری بنیاد خواستم فهرستی از حساب‌های بانکی را برای تعویض امضا برایم بیاورد و میزان موجودی هر حساب، افراد دارای حق امضای هر حساب و به طور کلی تصویری از وضع مالی موجود را ارائه دهد که وی در جواب گفت چنین فهرستی وجود ندارد و فقط چند حساب در داخل بنیاد وجود دارد که این موارد در آن‌ها مشخص است. درحقیقت، آمار و ارقامی در این خصوص وجود نداشت و اطلاع دقیقی از آمار و ارقام حساب‌های بانکی بنیاد نداشتیم. بنابراین، اقدام به تهیه و جمع‌آوری این موارد کردیم و در مدت ۲ ماه توسط معاون مالی-اداری، این فهرست تهیه شد.
برای سازماندهی مالی بنیاد، تصمیم گرفتیم که از ابتدای سال ۱۳۶۴ بودجه داشته باشیم. اولین بودجة مصوب آن اواخر سال ۱۳۶۳ با کمک همکاران در سازمان برنامه و بودجه تهیه شد که در سال‌های بعد نیز ادامه و تکامل یافت.
در مورد هویت‌بخشی به بنیاد دو موضوع را مد نظر قرار دادیم: اول، اینکه ریشة اموال و دارایی‌های بنیاد را مشخص کنیم؛ زیرا معمولاً این اموال مجهول‌المالک بودند. بنابراین، یکی از اقدامات ما جدا کردن اموال مجهول‌المالک از اموال دیگر بود. به این ترتیب، توانستیم آن‌ها را به نهادها و ارگان‌هایی که صاحب آن اموال بودند، تحویل دهیم و بخشی از مشکلات بنیاد را که ناشی از ادارة اموال دیگران بود، حل کنیم. آنچه برای بنیاد باقی ماند، اموالی بود که محل مصرف آن‌ها طبق فتاوی دینی در اختیار رئیس حکومت بود و باید برای کمک به فقرا و افراد کم‌درآمد مصرف می‌شد. این اموال در اختیار دولت قرار نمی‌گرفت چون دولت و اموال و خزانة آن متعلق به همة مردم است، ولی این اموال مصرف خاص داشت. بر این اساس، وظیفة بنیاد را اداره، بهره‌برداری و مدیریت صحیح اموال و دریافت سود حاصل از بهره‌برداری و درنهایت مصرف کلیة این درآمدها در جهت کمک به فقرا و ایتام تعریف کردیم.
در داخل سازمان هم تدابیر خاصی در جهت مدیریت علمی بر اموال در نظر گرفته شد که در دوره‌های بعد پس از یک وقفه کوتاه‌مدت، دوباره پا گرفت و هم‌اکنون هم درحال اجرا است و روز به روز هم کامل‌تر می‌شود. در بخش مربوط به محل مصرف اموال به دنبال پیدا کردن محلی بودیم که بتوانیم بگوییم که مصرف اموال در آن محل وظیفة بنیاد است. معمولاً وظیفه‌ای که برای یک سازمان در نظر گرفته می‌شود، بایستی نسبت به توان بالفعل آن سازمان در آن مقطع کمی بالاتر باشد، به این دلیل که بتواند سازمان را در جهت بهره‌برداری بیشتر از اموال و دارایی‌هایش هدایت کند. اگر هدفی را پایین‌تر از توان فعلی سازمانی تعریف کنیم، موجب کندی و رخوت در آن می‌شود. از سوی دیگر، اگر هدف تعریف‌شده بسیار بزرگ باشد و از روز اول غیر قابل ‌دسترس تصور شود، آن سازمان از روز اول محکوم به شکست است. این موضوع برای تعیین اهداف بنیاد مد نظر قرار گرفت.
پیدا کردن زمینه‌ای که بتوان این کارها را برایش پیش‌بینی کرد، کار سنگینی بود. در گزارش‌هایی که برای مسئولان مربوطه و یا آقای نخست وزیر ارسال می‌شد، یادآوری می‌شد که سازمان‌هایی مانند بنیاد شهید، کمیته امداد و بهزیستی وظایف مشخص دارند: اولاً، جامعه‌ای که باید این سازمان‌ها به آن خدمت دهند، مشخص است و ثانیاً نوع خدماتی هم که عرضه می‌کنند، معلوم است؛ ولی این نکات برای بنیاد مستضعفان مشخص نیست و ما خود باید مشخص کنیم که اولاً چه جامعه‌ای را تحت پوشش قرار دهیم و ثانیاً چه نوع خدماتی را باید ارائه کنیم. ضمن این‌که حجم خدمات باید به گونه‌ای باشد که از عهدة بنیاد برآید و البته از ظرفیت فعلی ما هم بیشتر باشد. این کاری بود که انجام شد.
در مقطعی، وارد کارهای فرهنگی شدیم و به آموزش و پرورش کمک کردیم و مخصوصاً دانش‌آموزان مناطق محروم را به عنوان هدف خدمت‌رسانی مشخص کردیم و بخشی از منابع را آنجا خرج کردیم. مدرسه‌سازی نیز در حجم بسیار زیاد جزو برنامه‌های اصلی ما بود.
در مسائل زیربنایی در مناطق محروم و دورافتاده، چند مسئولیت را برای خود تعریف کردیم. درحقیقت، کارهایی که در جهت افزایش توان تولیدی منطقه و به فعلیت رساندن ظرفیت‌ها و استعدادهای بالقوه منطقه بود، انجام می‌دادیم. در این زمینه، ایده‌های مختلفی مطرح شد، مثلاً کمک به برگزاری مسابقات پارالمپیک سئول و تشکیل فدراسیون جانبازان و معلولان.
در همان زمان، با توجه به نامة آقای کروبی به عنوان رئیس بنیاد شهید به حضرت امام (ره)، برای واگذاری مسئولیت رسیدگی به امور جانبازان از بنیاد شهید به یک نهاد دیگر، به همکاران پیشنهاد قبول آن مسئولیت را دادم.
در اواخر سال ۱۳۶۷، با توجه به مشکلات بنیاد شهید و دولت و نیز حجم زیاد کار و به خاطر ارزش خدمت به کسانی که سلامت خود را در جبهه‌ها برای خدمت به مملکت تقدیم کرده بودند، پیشنهادی تهیه کردیم تا ادارة امور جانبازان به بنیاد واگذار گردد و کارهای متفرقة بسیاری که انجام می‌دادیم، کنار گذاشته شود.
در ابتدا، در ارتباط با انجام امور جانبازان توسط بنیاد تردیدهایی وجود داشت که با بررسی انجام‌شده متوجه شدیم می‌توانیم این کار را انجام دهیم. این موضوع را با آقای موسوی، نخست وزیر وقت، مطرح کردیم که وی آن را تأیید کرد. سپس این موضوع به سران سه قوه ارجاع شد و آن‌ها هم انجام این کار توسط بنیاد را تأیید کردند. به این ترتیب، بنیاد مستضعفان به بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی تغییر نام یافت که درحقیقت اوج تکامل حرکت انجام‌شده در بنیاد بود. در سال‌های بعد، هماهنگ با افزایش توان مالی و اقتصادی و خدمت‌رسانی آن، نام آن به بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی تغییر یافت.
این تجربه‌ای بود در رابطه با هویت‌بخشی به یک سازمان و وظیفه مند کردنش و سازماندهی متناسب برای آن، به علاوه تشکیل امکانات لازم برای حصول به اهداف و ایجاد انگیزه در کارکنان سازمان که بدانند در چه سازمانی و با چه هدفی کار می‌کنند. یکی از بازخوردهای این تجربه این بود که نه تنها کارکنانی که در بخش خدمت به جانبازان فعالیت می‌کردند می‌دانستند چه کاری انجام می‌دهند، بلکه کارکنان بخش اقتصادی نیز می‌دانستند برای ارگانی کار می‌کنند که حاصل کارشان خدمت به این افراد عزیز است. همچنین آمارهای بنیاد در آن مقطع زمانی هم حکایت از افزایش بهره‌وری کارکنان داشت.
در متون مدیریتی این تمثیل وجود دارد: در یک کارخانه ماشین‌سازی، فردی که می‌داند کجا و برای چه سازمانی و با چه اهدافی کار می‌کند، فرد با انگیزه‌ای است که “ماشین می‌سازد” اما فردی که به این شکل مدیریت نمی‌شود، صرفا پیچ و مهره‌ها را می‌بندد.

کنفرانس بین‌المللی مدیریت دانش در دانشگاه خوارزمی

دانشگاه خوارزمی با همکاری انجمن مدیریت دانش اتریش و انجمن علمی کیفیت ایران کنفرانس بین‌المللی مدیریت دانش و دوره آموزش حرفه‌ای مدیریت دانش به همراه کارگاه آموزشی مدیریت دانش در بخش آب را برگزار می‌کند.

تاریخ برگزاری این کنفرانس ۱۱ الی ۱۳ تیرماه ۱۳۹۷ در دانشکده جغرافیا دانشگاه اعلام شده است.

شرکت ایرانی در مرحله پایانی مسابقه بین‌المللی مدیریت دانش

سپتامبر امسال در پادوای ایتالیا جایزه تعالی بسیار معتبر “مدیریت­دانش و سرمایه­‌های فکری” تحت عنوان “ “The Knowledge Management and Intellectual Capital  Excellence Awardsبرگزار می شود.
این جایزه همزمان با نوزدهمین کنفرانس اروپایی مدیریت دانش ECKM با هدف شناسایی و معرفی تجارب برجسته و ارزنده جهانی بنگاه‌های دانش محور برگزار می‌شود. رقابت­کنندگان در این جایزه بین‌المللی را سازمان­هایی تشکیل می­دهند که برای سال‌ها در زمینه مدیریت دانش و سرمایه­های فکری تلاش نموده و دستاوردهای جهانی قابل توجهی ارائه کرده­اند. از فینالیست‌های ۲۰۱۷ این مسابقه می‌توان به مرکز فضایی گدارد ناسا، دفتر ثبت اختراع اروپا (EPO) و شرکت آمریکایی بکتل، بزرگترین پیمانکار عمومی آمریکایی نام برد.
گروه مپنا، بهمن ماه ۱۳۹۶ با هدف محک زدن اقدامات و برنامه‌های مدیریت دانش خود در عرصه جهانی،­ در این جایزه تعالی شرکت و چکیده‌ای از اقدامات ده­ ساله خود را برای برگزار کنندگان ارسال کرد.
در فروردین ۱۳۹۷ ارائه مپنا در دور نخست پذیرفته و متعاقبا گزارش کامل سه هزار کلمه‌ای، تدوین و در اردیبهشت ماه جاری برای داوران ارسال شد.
سرانجام بر اساس اعلام تبریک دبیر مسابقه در هفته جاری، گزارش مپنا پس از ارزیابی کلیه گزارش­ها توسط هیات داوران بین‌المللی مورد پذیرش قرار گرفت و مپنا به جمع هشت فینالیست این جایزه تعالی راه یافت.
گزارش مپنا با عنوان:
Securing Knowledge Management position in a challenging and complex environment
در کتاب تعالی ۲۰۱۸ چاپ خواهد شد.
در روزهای ۶ و ۷ سپتامبر، دور سوم و نهایی این مسابقات در پادوا برگزار می‌شود که سازمان‌های فینالیست با ارائه شفاهی کار خود، در مقابل هیأت داوران و متخصصان جهانی KM به رقابت پرداخته و سه برنده نهایی تعیین خواهد شد.

تاریخ شفاهی شرکت واحد اتوبوسرانی

ﺗﻬﺮان ﺗﺎ ﻗﺒﻞ از اﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺘﻰ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﻮد دﻫﮑﺪه ﮐﻮﭼﮑﻰ ﺑﻮد در داﻣﻨﻪ ﮐﻮه اﻟﺒﺮز و ﻧﺰدﯾﮏ ﺑﻪ ﺷﻬﺮرى ﮐﻪ در آن زﻣﺎن ﻣﺮﮐﺰﯾﺖ ﺷﻬﺮى ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪ اى داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺗﻬﺮان ﺣﺘﻰ ﺗﺎ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻌﺪ از آﻧﮑﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ اﻧﺘﺨﺎب ﺷــﺪ ﺷﻬﺮ ﮐﻮﭼﮑﻰ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ دروازه ﻣﺤﺼﻮر ﻣﻰ ﺷﺪ
و ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻗﻠﯿﻠﻰ ﻫﻢ داﺷﺖ. در ﺗﻬﺮان آﻧﺮوز وﺳﺎﯾﻞ ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﮔﺎرى و درﺷﮑﻠﻪ و ﮐﺎﻟﺴﮑﻪ ﻫﺎى اﺧﺘﺼﺎﺻﻰ ﻣﻰ ﺷﺪ و ﺑﯿﺸــﺘﺮ ﻣﺮدم ﭘﺎى ﭘﯿﺎده از اﯾﻦ ﺳــﻮى ﺷﻬﺮ ﺑﻪ آن ﺳﻮى ﺷﻬﺮ ﻣﻰ رﻓﺘﻨﺪ. ﺳﺮوﯾﺲ ﮔﺎرى در آن زﻣﺎن ﺗﻮﺳــﻂ دو ﻧﻔﺮ از ﺳــﺮدﻣﺪاران ﮔﺎرﯾﭽﻰ ﻫﺎ ﺑﻨﺎم ﻣﯿﺮزاﻋﻠﻰ ﻋﻠﻰ اﺻﻐﺮ و ﺳﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﮔﺎرﯾﭽﻰ اداره ﻣﻰ ﮔﺮدﯾﺪ. در ﺗﻬﺮان ﻗﺪﯾﻢ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮐﺎرواﻧﺴــﺮا وﺟﻮد داﺷــﺖ ﮐﻪ اﺻﻄﻼﺣﺎً ﺑﺎراﻧﺪاز ﺧﻮاﻧﺪه ﻣﻰ ﺷــﺪ. ﺑﻐﯿﺮ از اﯾﻦ ﮐﺎرواﻧﺴﺮاﻫﺎ، ﭼﺎﭘﺎرﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﻰ در ﺗﻬﺮان اﯾﺠﺎد ﺷﺪه ﺑﻮد ﮐﻪ ﮐﺎر ﺣﻤﻞ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺑﻪ ﺧﺎرج از ﺷﻬﺮ از ﻫﻤﯿﻦ ﭼﺎﭘﺎرﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ اﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﮔﺮدﯾﺪ و ﻣﺴﺎﻓﺮﯾﻦ ﺑﺮاى رﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮت ﻫﺎى ﺧﺎرج از ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﯾﮑﻰ از اﯾﻦ ﭼﺎﭘﺎرﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺣﮑﻢ ﺑﻨﮕﺎه ﻫﺎى ﻣﺴﺎﻓﺮﺑﺮى اﻣﺮوز را داﺷﺖ رﻓﺘﻪ و از آﻧﺠﺎ ﺑﺎ ﮔﺎرى و دﻟﯿﺠﺎن ﯾﺎ اﺳــﺐ ﺑﻪ ﻣﺴــﺎﻓﺮت ﻣﻰ رﻓﺘﻨﺪ. ﺗﺎ اﯾﻦ زﻣﺎن وﺳﺎﯾﻞ ﻧﻘﻠﯿﻪ ﻋﻤﻮﻣﻰ در ﺗﻬﺮان وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺖ و ﻧﯿﺎزى ﻫﻢ ﺑﻪ اﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ وﺳﺎﯾﻞ اﺣﺴﺎس ﻧﻤﻰ ﺷﺪ. اﻣﺎ رﻓﺘﻪ رﻓﺘﻪ ﺑﺎ اﻓﺰاﯾﺶ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻣﺴــﺌﻠﻪ ﻧﻘﻞ و اﻧﺘﻘﺎل ﻣﺴــﺎﻓﺮ در داﺧﻞ ﺷــﻬﺮ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ. ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ وﺳﯿﻠﻪﻧﻘﻠﯿﻪ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﮐﻪ در ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ آﻏﺎز ﺑﮑﺎر ﮐﺮد واﮔﻦ ﻫﺎى اﺳﺒﻰ ﺑﻮد.

ﺑﻠﮋﯾﮑﻰ ﻫﺎ ﺑﻌﺪ از اﯾﺠﺎد راه آﻫﻦ ﺣﻀﺮت ﻋﺒﺪاﻟﻌﻈﯿﻢ )ﻣﺎﺷــﯿﻦ دودى ﺷــﻬﺮرى( ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺗﺄﺳﯿﺲ ﭼﻨﺪ ﺧﻂ ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻣﺴــﺎﻓﺮ در ﺷــﻬﺮ ﺗﻬــﺮان اﻓﺘﺎدﻧﺪ. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﺣﺪود ﺳــﺎل ۱۲۹۸ ﺷﻤﺴــﻰ در ﺧﯿﺎﺑﺎن ﻫﺎى رى، ﻻﻟﻪ زار و ﻧﺎﺻﺮﯾﻪ )ﻧﺎﺻﺮﺧﺴﺮو ﻓﻌﻠﻰ( و ﺳﭙﻪ )ﺧﯿﺎﺑﺎن اﻣﺎم ﺧﻤﯿﻨﻰ( و ﺷﺎﻫﭙﻮر )وﺣﺪت اﺳﻼﻣﻰ( رﯾﻞ ﮐﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻨﺪ و ﭘﺲ از ﻧﺼﺐ رﯾﻞ در اﯾﻦ ﺧﯿﺎﺑﺎن ﻫﺎ ﻣﺴﺎﻓﺮﯾﻦ را ﺳﻮار واﮔﻦ اﺳﺒﻰ ﮐﻪ از روى رﯾﻞ ﻋﺒﻮر ﻣﻰ ﮐﺮد ﻧﻤﻮده ﺑﻪ اﻧﺘﻬﺎى ﺧﻂ ﻣﻰ ﺑﺮدﻧﺪ. اﯾﻦ واﮔﻦ ﻫﺎ ﮐﻪ ﮔﻨﺠﺎﯾﺶ ﺣﺪود ۱۰۰ ﻣﺴــﺎﻓﺮ را داﺷــﺘﻨﺪ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ اﺳﺐ ﻫﺎى ﻗﻮى ﻫﯿﮑﻠﻰ ﺑﺮ روى رﯾﻞ ﮐﺸﯿﺪه ﻣﻰ ﺷــﺪﻧﺪ. ﻣﻌﻤﻮﻻ ۲ اﺳــﺐ در ﺟﻠﻮ و ﭼﻨﺪ اﺳﺐ در اﻃﺮاف واﮔﻦ ﺑﺴﺘﻪ و در آﺧﺮ ﺧﻂ اﺳﺐ ﻫﺎ را
ﺑﺎز ﻣﻰ ﮐﺮدﻧﺪ و ﺑﻪ ﻃﺮف دﯾﮕﺮ واﮔﻦ ﻣﻰ ﺑﺴﺘﻨﺪ. ﮐﺮاﯾﻪ اﯾﻦ واﮔﻦ ﻫﺎ ﺷــﺎﻫﻰ ﺑﻮد و از ﺳــﺎﻋﺖ ۶ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ۹ ﺷﺐ ﯾﮑﺴﺮه ﮐﺎر ﻣﻰ ﮐﺮدﻧﺪ. اﻧﺘﻬﺎى ﯾﮏ ﺧﻂ از )ﮐﺎر ﻣﺎﺷﯿﻦ از ﺳﻪ راه اﻣﯿﻦ ﺣﻀﻮر ﺷﺮوع ﺷﺪه و ﺑﺎ ﻋﺒﻮر از ﻣﯿﺪان ﺗﻮﭘﺨﺎﻧﻪ )اﻣﺎم ﺧﻤﯿﻨﻰ
ﺣﺎﺿﺮ( ﺑﻪ ﺷﻤﺲ اﻟﻌﻤﺎره ﻣﻰ رﺳﯿﺪ.

خط‌مشی برد ـ برد در رابطه با رقبا بيژن نامدارزنگنه، وزیر نفت

می‌کوشم در اینجا تجارب مديريتي خود را در زمينۀ اوپك بيان ‌كنم. اين سخنان نه ارزيابي عملكرد و نه نقد دوران گذشته است، بلکه فقط تجربه‌هایي را که در ارتباط با دوران تلاش خود به عنوان وزیر نفت دارم، بيان مي‌كنم .

اوپك در حيات ۴۵ ساله خود دوران‌هايي متفاوت داشته كه يكي از موفق‌ترين آن‌ها از سال ۱۳۷۶ (۱۹۹۷ ميلادي) تاكنون است. تحليل‌گران و صاحب‌نظران بازار نفت، چهار دوره را در طول حيات اوپك مشخص و شناسايي كرده‌اند. دورۀ اول از سال ۱۹۶۰ تا سال ۱۹۷۸ است كه سال ۱۹۶۰ زمان تأسيس سازمان اوپك و سال ۱۹۷۸ زماني است كه انقلاب اسلامي رخ مي‌دهد. برخي اين دوره را به دو بخش یکی از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ و دیگری از ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۸ تقسيم مي‌كنند. مشخصه اصلي اين دوران، ستيز ميان توليدكننده و مصرف‌كننده است.

يادآوري مي‌كنم اساساً اوپك در سال ۱۹۶۰ به دليل تقابل توليدكنندگان عمدۀ نفت در جهان سوم و عمدتاً خاورميانه با شركت‌هاي معظم چندمليتي كه مصرف‌كنندگان بزرگ نفت در غرب را نيز نمايندگي مي‌كردند، به وجود آمد. ۱۰ سال اول اين دوران، دوران شكل‌گيري اوپك بود و در دوره بعد شاهد جهش در قيمت‌هاي جهاني نفت بوديم. در همين دوران كه پيش از انقلاب اسلامي بود، مدتي ايران رهبري اوپك را بر عهده داشت كه در همان زمان قيمت نفت روند صعودي پيدا كرد و مشكلاتي ساختاري را در اقتصاد كشورهاي نفتي، به‌ويژه در ايران، به وجود آورد. درهرحال، اين دورا ن دورۀ ستيز ميان كشورهاي توليدكننده نفت (صاحبان منابع نفت) با شركت‌هاي بزرگ توليد‌كننده نفت بود كه اين شركت‌ها عمدۀ توليد نفت در كشورهاي عضو اوپك را برعهده داشتند و مورد حمايت كشورهايي مانند آمريكا و انگليس نيز بودند. اين دوران، دوران وحدت دروني اوپك نیز است.

دورۀ بعدي میان سال‌هاي ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۸ ميلادي است كه با پيروزي انقلاب اسلامي آغاز مي‌شود و با پایان جنگ تحميلي خاتمه مي‌يابد. اين دوران، دوران ستيز همراه با نزول قيمت نفت است، به نحوي كه قيمت نفت به بشكه‌اي نزديك ۵ دلار هم مي‌رسد. در اين دوره، اوپك نه تنها با شركت‌ها و كشورهاي خارج از خود ستيز مي‌كند، بلكه در داخل هم دچار درگيري‌هاي عمده‌ای است و اعضاي آن به دو گروه بازها و كبوترها تقسيم می‌شوند. اوج اين ستيزها، جنگ ميان ايران و عراق و كشتار حجاج ايراني در عربستان است. همچنين در اين دوره، شاهد جنگ نفتكش‌ها در خليج فارس و درنهايت پائين‌ آمدن شديد بهاي نفت هستيم.

دورۀ سوم از سال ۱۹۸۸ آغاز و تا سال ۱۹۹۸ ادامه مي‌يابد كه تقريباً دورۀ بدون فراز و نشيب و آرامی است و قيمت‌ها بين ۱۵ تا ۲۰ دلار در نوسان است. اما در اين دوره، اختلافاتي به‌ويژه در تخلف از ساختار سهميه‌هاي اوپك ميان اعضا و به‌ويژه میان عربستان و ونزوئلا به‌ وجود مي‌آيد كه در پايان اين دوره با بحران اقتصادي آسياي جنوب شرقي همراه و باعث سقوط شديد قيمت نفت مي‌شود.

دورۀ بعدي از سال ۱۹۹۸ آغاز شده و تا به امروز ادامه يافته است. من ویژگی‌های مهم اين دوران و كارهاي انجام‌شده در اين مدت را بيان مي‌كنم، البته اين موضوع به معناي انجام كليه امور و كارها توسط ايران نيست، زيرا معتقدم هر شخص يا كشوري در معادلات جهاني، وزن و اثرگذاري خود را دارد. از همين رو، نمي‌توانيم ادعا كنيم كه همه اين دستاوردها نتيجۀ سياست‌هاي کشور ما بوده است، زیرا عواملي پيچيده وجود دارند كه در رسیدن به اين دستاوردها مؤثر بوده‌اند. اما مهم این است كه در اين دوران، كارها و رفتارها فكورانه مديريت شده و همراه با شناخت، مطالعه و تصميم‌گيري به‌هنگام بوده است و ما به هيچ عنوان به طور انفعالي تحت تأثير اتفاقات قرار نگرفته و به سهم خود بسيار فعال و تأثیرگذار نیز بوده‌ايم.

يكي از نكات اصلي در ابتداي تصميم‌گيري در ارتباط با اوپك، مشخص كردن هدف ما از حضور در آن و انتظارمان از اين سازمان بود. اين موضوع فوق‌العاده اهميت داشت، زيرا هدف ما از رفتن به اوپك اين نبود كه به ملت خود نشان دهيم كداميك از اعضا نوكر آمريكا و يا وابسته به آن هستند. اساساً گفتن اینکه بعضي از اين كشورها عامل يا وابسته به آمریکا هستند و يا مصرف‌كنندگان يك ظلم تاريخي به توليدكنندگان روا داشته و حق آن‌ها را خورده‌اند شايد از نظر سياسي براي مطرح‌كنندگان كاري مفيد باشد، اما درنهايت منفعت چندانی نصيب كشور نخواهد كرد. اوپك به معناي واقعي سازمان همكاري بين رقبا است كه همه اعضاي آن به منافع خود می‌انديشند و كسي به فكر منافع ديگري و از جمله ایران نيست.

اولين كار ما در اين مرحله كه اكثر اعضا احساس ناهماهنگي و پراكندگي می‌کردند، اين بود كه مشخص كنيم به دنبال چه هستیم و براي تحقق چه هدفي مي‌خواهيم هم‌راستایي و همگرایي ايجاد كنيم؟ در ابتدا براي خود يك هدف اصلی تعريف كرديم و درنتيجه هدف‌هاي ديگر فرع بر هدف اصلي شد. ما گفتيم هدف اصلي کشورمان در اوپك حداكثر كردن منافع و درآمد مادي ايران از نفت است، مي‌خواستیم قيمت نفت را بالاتر برده، سهم توليد خود را در اوپك حفظ کنیم و يا افزايش دهيم. پس از مشخص كردن هدف اصلي، ديگر اهداف را در راستاي آن شكل دادیم كه اين یک فرايند كاري بزرگ بود. يعني بدون توجه به ساير مسائل، جايگاه اعضا و جايگاه خود را شناختيم تا منافع مادي كشور را بيشتر كنيم. ما در هيچ شرايطي در اين زمان كه با تنش‌زدایي دولت آقاي خاتمي در منطقه همزمان بود،‌ هيچ كس را در رسانه‌ها به‌عنوان وابسته، عامل يا نوكر متهم نكرديم .

حتي گاهي اوقات فشارهایي هم از داخل وارد مي‌شد كه بعضي از كشورها را متهم كنيم، اما به دليل كسب منافع مادي براي كشورمان به هيچ عنوان و در هيچ تريبوني چنين مطالبي را بيان نكرديم. سعی می‌کردیم اوپك را يك كل واحد معرفي كنيم كه با هم قصد زندگي كردن را دارند. همچنین کوشیدیم اختلاف‌هاي دروني آن به بيرون سرايت نكند و اقتدار اوپك را به عنوان تنها سازمان اقتصادي مؤثر جهان سومي حفظ كنيم. چون اگر اين برخوردها انجام مي‌شد، علي‌رغم احتمال كسب منفعت در كوتاه‌مدت، درنهايت منافع ملي ما لطمه می‌خورد. بنابراین با تعامل و دوستي هدف خود را به پيش برديم. نكته‌اي منفي‌ كه گاه در سياست ما وجود دارد اين است كه منطق خود را برحسب صفر و يك مشخص مي‌كنيم. اما بين صفر و يك اعداد بسيار و به همين ترتيب نيز راه‌حل‌هاي بسياري وجود دارد كه بايد بهترين آن‌ها را انتخاب كنيم. هدف ما اين بود كه علاوه بر تشنج‌زدایي، يك تعامل و دوستي با اعضاي اوپك برقرار كنيم.

بر اين اساس، گرچه در داخل جلسات اوپك محكم صحبت مي‌كرديم و محترمانه بر سر مواضع خود پافشاري مي‌نمودیم، اما طرح مسائل اختلاف برانگیز در رسانه‌ها را كه موجب تنش ميان ما و بعضی اعضا مي‌شد، به مصلحت نمي‌دانستيم. به عنوان مثال، در جاهايي مانند موضوع انتخاب دبير كل اوپك، ضمن آنكه به هيچ ‌عنوان كوتاه نيامديم (چون مي‌دانستيم كه حق ماست)، در عين حال کوشیدیم اين امر را موضوع داخلي اوپك تلقی کرده، آن را تبديل به بحران نكنيم. تمام اين تلاش‌ها در جهت نیل به اين هدف بود كه تنش در اوپك به حداقل برسد، چون در غیراین صورت قيمت‌ها پایین می‌آمد.

در نهايت، علي‌رغم دشواري‌هاي بسيار توانستيم راهي پيدا كنيم كه اعضای اوپك هم‌گرا شوند. بنابراین، از اوپك به عنوان یک ابزار سياسي براي كسب اعتبار سياسي شخصي استفاده نكردیم و توقعمان متناسب با هدف و درآمدمان بود.

سوي ديگر قضيه مصرف‌كنندگان بودند كه نمي‌خواستيم حرف‌هاي قديمي را دوباره تكرار كرده، با آن‌ها تعارض داشته باشيم. ما با تلاش براي شناخت مسائل و نگراني‌هاي مصرف‌كنندگان، کوشیدیم با آن‌ها تعامل و دوستي برقراركنيم. براي مصرف‌کننده، امنيت انرژي و ايجاد ظرفيت مازاد بر بستر آن بسيار مهم است. آن‌ها به دنبال سرمايه‌گذاري‌هاي به‌موقع و نيز عرضۀ به‌موقع نفت هستند. هرگاه  اعلام مي‌كردند كه عرضۀ بيشتري مي‌خواهند، به آن‌ها مي‌گفتيم كه تمام تلاش خود را خواهيم كرد كه هيچ كمبودي به وجود نيايد؛ يعني تعهد خود را در قبال مصرف‌كنندگان نشان مي‌داديم. درحقيقت، به آن‌ها نشان داديم با آن‌ها دوستي و تعامل داریم و مي‌خواهيم که رشد كنند؛ زيرا رشد آن‌ها در نهايت به سود اعضای اوپك بود. در اين راستا، گفت‌وگوهاي ميان مصرف‌كننده و توليدكننده جدي بود و بدین لحاظ سازمان IEF برای این کار ايجاد شد. در اين میان، در داخل كشور با مخالفت‌هايي روبه‌رو شديم، اما کوشیدیم علي‌رغم تمامي مشكلات در اين راه حركت كرده، اعتمادی متقابل را ميان مصرف‌كننده و توليدكننده ايجاد كنيم. درواقع، در اين زمینه از زبان رايج سنتي كه زبان ستيز بود، استفاده نكرديم. به این ترتیب، هم اعضاي اوپك و هم مصرف‌كنندگان بزرگ متوجه شدند كه ما به دنبال منافع مادي و ملي خود هستیم و مي‌خواهيم توليدمان را افزايش داده، از سرمايه‌گذاري‌هاي خارجي در اين زمينه حمايت كنيم.

با سياست‌هاي کشورمان، تصميم آمريكا در جهت تحريم صنعت نفت ايران نه تنها مؤثر واقع نشد و زمينه‌اي براي عملي شدن در سطح جهان نيافت، بلكه بارها و بارها در گفت‌وگوهاي ما با مسئولان عالي‌رتبه كشورهاي اروپایي در بحث امنيت عرضه و ظرفيت‌سازي به‌موقع براي توليد نفت، اين سياست آمريكا به صراحت مورد انتقاد آنان قرار ‌گرفت .

بنابراین، درك روابط پيچيدة جهاني و حركت در فضاي آن و حساسيت‌هايمان نسبت به امنيت عرضه و درك اين موضوع كه دنياي امروز، دنياي تعامل است و نه تقابل، باعث شد پايه‌هاي يك دورۀ جديد را در رابطه با همكاري با اعضای اوپک و مصرف‌كنندگان بنا نهيم. این کار که با هدف‌گذاري صحيح و با  هماهنگي با دولت و مجلس انجام شده بود، همگي باعث شد كه به مسير درست برويم و منحرف نشويم.

رياست موفق ايران بر كميتۀ نظارت بر توليد اوپك در دورۀ ۸ ساله دولت جناب آقاي خاتمي كه عملاً نقش تصميم‌ساز براي اجلاس وزيران اوپك را بر عهده داشت و نيز برگزاري اجلاس وزيران اوپك در اسفند ۱۳۸۳ در اصفهان، نشانه اعتبار جمهوري‌اسلامي و احترام اعضا به كشور ما بود .

درمجموع، در اين دوران عملاً توانستيم با بهره‌گیری از خط‌مشی برد ـ برد و اولویت دادن به منافع ملی در یک چهارچوب عقلائی و منطقی و بهره‌گیری از نظرات کارشناسان و خبرگان، موفقيت‌هاي بزرگی را براي كشور كسب كنيم كه مورد تأييد نظام و دولت هم بود

راه‌اندازی سامانه مدیریت دانش در خوزستان

رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی خوزستان گفت: سامانه مدیریت دانش به منظور عرضه دانش در تمامی بخش‌های استان راه‌اندازی خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، امید حاجتی در حاشیه بازدید از نمایشگاه هفته پژوهش و فناوری در جمع خبرنگاران افزود: با راه‌اندازی این سامانه، فضای شفاف و رقابت‌پذیر با حفظ حقوق مادی و معنوی پژوهشگران ایجاد و از موازی‌کاری و تکرار هزینه‌ها جلوگیری خواهد شد.

وی اظهار کرد: این سامانه باعث می‌شود دستگاه‌های اجرایی از نتایج پژوهش‌های انجام‌شده در جهت تحقق اهداف خود آگاه شوند.

رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان خوزستان با مثبت ارزیابی کردن برگزاری نمایشگاه هفته پژوهش و فناوری تصریح کرد: نمایشگاه امسال نسبت به دوره‌های قبل از نظر شرکت‌کنندگان و بازدیدکنندگان شرایط بهتری دارد و دلیل این امر حرکت به سمت پژوهش‌های کاربردی و تقاضامحور است.

حاجتی تأکید کرد: لازم است عرضه‌کنندگان پژوهش‌ها شناخت لازم از وضعیت نیاز بازار به پژوهش‌ها در بخش‌های مختلف را داشته باشند تا بتوانند پژوهش‌های مورد نیاز را به‌ویژه در حوزه اجرایی پیش نهاد دهند.

وی بیان کرد: در سازمان مدیریت سعی شده با تعامل ایجاد شده با دستگاه‌های اجرایی، پژوهش‌هایی که در سطح استان از منابع بودجه عمومی استفاده کردند به سمت کاربردی شدن سوق داده شوند تا بتوان از خروجی این پروژه‌ها در جهت اهداف توسعه استان استفاده کرد.

فرهنگ‌سازی سازمانی سیدحمید کلانتری، استاندار اسبق یزد

تجربه‌اي كه در اينجا قصد ارائه آن‌را دارم، استقرار فرهنگ پاك در منطقه استان يزد است. ابتدا مباني اين طرح را تشريح کرده، سپس اهداف و سازمان اجرایی آن را به عنوان یک تجربه ارائه می‌نمایم.

 

فرهنگ عمومي و توسعه

نقش فرهنگ در توسعه بايد به عنوان يك موضوع مهم در توسعۀ كشور مورد توجه قرار گيرد. به عبارت ديگر، لازم است به فرهنگ توسعه در پيشبرد امر توسعه توجه کرد. فرهنگ توسعه برخاسته از فرهنگ عمومي هر كشور است و نمي‌توان آن را مجزا از فرهنگ عمومي در نظر گرفت. بنابراین، براي ايفای نقش مؤثر فرهنگ در امر توسعه و مهيا شدن شرايط پيشرفت و توسعۀ پايدار، مطالعۀ فرهنگ عمومي ضروري است. فرهنگ عمومي تركيبي است از مجموعۀ شاخص‌ها، ويژگي‌ها، معيارها و اصولي كه به رفتار، منش، كردار، حساسیت‌ها، علائق و ارزش‌ها و باورهاي شهروندان جامعه بستگي دارد. پس از شناخت فرهنگ عمومي است كه مي‌توان تصور كرد كه جامعه به علم، دانش، پيشرفت، صداقت، امانت، تلاش، نظم، تعاون، پشتكار، زيبايي، پاكيزگي، اميد، همدلي و مقوله‌هايي چون مشاركت اجتماعي و سياسي چه نگرشي دارد. طرح پاک در صدد استقرار سه عنصر مهم پاکیزگی، نظم و کار

(تلاش) است.

 

پاكيزگي، نظم، كار

ما آن دسته از ويژگي‌هاي فرهنگي كه در فرهنگ عمومي بسيار مؤثرند و همه بر آن باور دارند و به همه گروه‌هاي اجتماعي (اعم از خردسال، بزرگسال، زنان، مردان در مناطق مختلف شهر، روستا و با موقعيت‌هاي مختلف كاري و تحصيلي) تعلق دارد را بررسي کردیم و از ميان مقوله‌هايي از آن كه قابل اندازه‌گيري، پيگيري و اجرا در سطح جامعه بودند، سه ويژگي و ضرورت را مد نظر قرار داديم؛ ويژگي‌هايي كه كشورهاي توسعه يافته هم غالباً به عنوان رمز و راز توسعۀ كشور به آن توجه داشته‌اند. اين ويژگي‌ها با مشورت جمع قابل‌توجهي از صاحب‌نظران، بررسي و با تصويب شوراي برنامه‌ريزي و توسعۀ استان مورد توجه قرار گرفت. اولين ويژگي، توجه به پاكي و پاكيزگي و زيبايي است. جامعه‌اي كه خواهان پيشرفت است، بايد دوستدار پاكي و نظافت باشد. اين رويه ريشه در فرهنگ ديني جامعه نيز دارد و يكي از نمادهاي بروز ايمان در فرهنگ ديني ما، توجه به پاكي و پاكيزگي است.

محور دوم نظم و انضباط است. بايد پذيرفت كه به‌هيچ‌وجه نمي‌توان يك جامعه بزرگ را بدون استقرار نظم، ضوابط و مقرراتي كه مورد احترام همگان باشد، بدون پاي‌بندي به تعهدات اجتماعي و توجه به انجام تعهدات در زمان و موعد مقرر، به سمت صلاح و پيشرفت سوق داد. بنابراین، در شرح تفضيلي اين مقوله به موضوع نظم كه در جاي جاي اقدام‌های ما تعيين‌كننده است و جايگاه خاصي دارد، خواهيم پرداخت.

محور سوم فرهنگ كار و تلاش است كه از جمله مسائلي است كه در شرايط حال استان ما با آن گريبان‌گير است. در گذشته، در استان يزد فرهنگ كار و تلاش فرهنگي بسيار قوي، متداول و مورد توجه بوده است. همه يزدي‌ها را به‌عنوان انسان‌های پركار، فعال و سختكوش مي‌شناختند روزگاري شهروند يزدي با كار و تلاش شناخته مي‌شد. ولي به نظر مي‌رسد در دو دهۀ اخير اين فرهنگ رفته رفته از لحاظ روحيه و رفتار خاصه در نسل جوان و گروه‌هاي ميان‌سال جامعه سير نزولي داشته است.

 

تولد فرهنگ پاك

ما در يك جمع‌بندي و بررسي آسيب‌شناسانۀ فرهنگ عمومي استان، در كليه زمينه‌ها از تركيب سه موضوع پاكيزگي و زيبايي، انضباط و نظم و كار و تلاش به “فرهنگ پاك” رسيديم كه به اختصار و با استفاده از حروف اول ويژگي‌های یاد شده، کلمه “پاک” را برای آن برگزیدیم. پس از تهيه يك طرح مقدماتي و تصويب آن در شوراي برنامه‌ريزي و توسعۀ استان، ستادي تشكيل شد كه با مسئوليت استاندار یا معاون سياسي-امنيتي استاندار، فعاليت خود را براي برنامه‌ريزي و طراحي و اجراي مصوبات ستاد آغاز کرد.

اعضاي اين ستاد را دستگاه‌هاي فرهنگ‌ساز استان یعنی ادارۀ ‌كل ‌فرهنگ‌ و ارشاد اسلامي، صدا و سيما، سازمان تبليغات ‌اسلامي، آموزش ‌و پرورش و سازمان‌مديريت‌و برنامه‌ريزي تشكيل مي‌دادند. در طول يك‌سال‌ونيم، پيگيري‌هاي لازم صورت گرفت و مصوباتي نيز به مرحلۀ اجرا رسيد که درنهایت از ابتداي سال ۸۳، توجه به “پاك” به عنوان يكي از اولویت‌هاي پنج‌گانه استان و همۀ دستگاه‌ها تعیین گردید و آن‌ها موظف شدند كه به آن توجه كنند.

 

ضرورت استمرار برنامه

ما بر اين باور هستيم كه فرهنگ عمومي در قالب یک برنامۀ يك يا دوساله مؤثر نخواهد بود و نيازمند يك برنامه مستمر است. اگرچه نظم هيچ‌گاه به صددرصد نمي‌رسد و در بحث فرهنگ پاك هم هيچ‌وقت نمي‌توان گفت كه به نقطۀ مطلوب رسيده‌ايم، ولي قطعاً مي‌توان با روش‌هاي مناسب به گسترش اين سه‌مقوله (پاكيزگي، نظم و كار و تلاش) در سطح شهرستان‌ها، بخش‌ها و روستاها پرداخت که این البته کار زیادی را می‌طلبد. لذا باید در يك برنامۀ ۵‌ساله به يافته‌هاي نسبتاً قابل قبولي از لحاظ ضوابط مقررات و اقدامات اجرايي رسيد و در يك فرآیند ۱۵ تا‌۲۰ ساله شاهد آثار اصلاح فرهنگ ‌عمومي به صورت گسترده در سطح جامعه بود.

 

اهداف

۱- ارتقاء فرهنگ عمومي

فرهنگ عمومي بايد پويا و روبه‌رشد باشد و شأن و جايگاه آن در جامعه توسط مديران و دولت‌مردان ارتقا یابد و شخصيت و منزلت اجتماعي در استان در راستاي فرهنگ پاك اصلاح گردد. انتظار ما از گسترش فرهنگ پاك اين است كه منش و منزلت اجتماعي و رفتار شهروندان در جامعه از يك جايگاه رفيع منطقي، عقلايي و مطلوب برخوردار شود، آن چنان ‌كه اگر کسی از نزديك با یک شهروند یزدی برخورد کرد، از آن لذت ببرد و از اين جهت بتوانيم مجموعۀ فرهنگ استان را در ميان ساير استان‌ها زبانزد كنيم. البته اميدوار بوديم اين حركت در همه استان‌ها شكل بگیرد و رقابتي سازنده به وجود آید.

۲- تأمين حقوق شهروندي

ما در محيطي اجتماعي زندگي مي‌كنيم و در يك محيط اجتماعي رفتار هر كس بايد به گونه‌اي باشد كه به حقوق ديگران تجاوز نكند و محدوديتي براي زندگي شخصي ديگران به وجود نياورد.

۳- افزايش بهره‌وري

بديهي است بهره‌وري و توجه به آن يكي از ضرورت‌هاي مهم جوامع روبه‌توسعه است. بهره‌وري يعني استفاده بهتر از امكانات موجود، يعني ضايعات و هزينه‌ها را كاهش و درآمدها را افزايش دادن. بسياري از هزينه‌هاي نابجايي كه به اجتماع تحميل مي‌شود، ناشي از بي‌نظمي و عدم احترام به قانون است. چون ما در استان با مسئلۀ ترافيك بيشتر سروكار داريم، از آن مثالي مي‌آورم و به مجموعۀ خسارت‌هايي كه اين مسئله به اجتماع وارد مي‌كند، مي‌پردازم.

مجموعۀ زمان‌هايي كه در ترافيك‌هاي روزمره تلف مي‌شود، ناشي از بي‌نظمي‌هاي ماست و  علت تمام هزينه‌هاي بيمارستاني ناشي از تصادفات، بي‌نظمي است. در استان ما بالاترين ميزان عمر ازدست‌رفتۀ جمعيت مربوط به جوانان است كه نه به دلیل بیماری، بلکه ناشي از تصادفات است. جواني كه سرمايه كشور است، اگر در اثر بي‌دقتي و بي‌نظمي، جانش را از دست داد يا از كار افتاده شد (براي مدت كوتاهي يا هميشه)، هزينۀ جديدي را به اجتماع تحميل می‌کند و علاوه بر اینکه دیگر یک  عنصر مفيد نيست، باید براي تأمين زندگي‌اش هزينه‌هاي ديگري را نیز بپردازد. كليد حل همۀ اين مسائل در گرو رعايت نظم است.

۴- گسترش، شور و نشاط اجتماعي و اميد به آينده

جامعۀ پويا، جامعه‌اي است كه بانشاط باشد. براي ايجاد جامعۀ بانشاط، مي‌بايست محيط را براي اين منظور فراهم كرد. براستي محيط سرشار از نشاط چگونه محيطي است؟ اگر فرهنگ پاك در جامعه گسترش يابد، جامعه به سمت نشاط اجتماعي، كه خمير مايۀ پويايي و تلاش است، خواهد رفت.

۵- ايجاد اعتماد عمومي و امنيت اجتماعي

اعتماد مردم به دولت از سرمايه‌هاي ارزشمند يك جامعه است. اگر فرهنگ پاك در قالب دو مقوله نظم و انضباط و كار و تلاش در ادارات گسترش يابد، بر اعتماد مردم به دولت به‌مراتب افزوده مي‌گردد.

يكي از دلايل افت ميزان اعتماد به دولت، نظام و مسئولان در هر جامعه‌اي اين است كه مردم احساس كنند كاركنان دستگاه‌هاي اداري نسبت به‌ رفع مشكلات آن‌ها احساس مسئوليت جدي ندارند و فعال و پرتلاش نيستند و قرارها و قول‌هايشان قابل اعتماد نيست. اين وضعيت خود به خود براي مردم ايجاد رنجش و بي‌اعتمادي مي‌كند.

۶- توسعه اشتغال و رفع ناهنجاري‌هاي ناشي از بيكاري

اشتغال دركاهش ناهنجاري‌هاي اخلاقي، اجتماعي و جرائم نقش عميق و بسزايي دارد، چرا كه انسان بيكار بيشتر به سوي مسائل سوء اخلاقي، دخالت در امور ديگران، پرداختن به اوقات فراغت ناصواب و نادرست و رفتن به سمت ناهنجاري‌ها منحرف مي‌شود. قطعاً، توسعۀ اشتغال فضايي را فراهم مي‌كند كه هر كس اهل كار و تلاش و سازندگي باشد هم از وقتش به طور صحيح استفاده مي‌كند و هم ديگر فرصتي براي پرداختن به وسوسه‌هاي مخرب ندارد.

 

ضرورت‌هاي انتخاب سه ويژگي فرهنگ پاك

۱- ارتباط موضوع با همه مردم

سه موضوع پاكيزگي، نظم و انضباط و كار و تلاش با همه مردم در رابطه است و به گروه خاصي مربوط نمي‌شود، از گروه كودك و نوجوان گرفته تا گروه‌هاي ميان‌سال و سالمند جامعه و به‌ عبارتي ساير اقشار جامعه.

۲- تأثير مستقيم اجراي اين طرح در توسعه استان

وظيفۀ مديريت استان توسعۀ همه‌جانبه استان است. اجرا و ترويج فرهنگ پاک، يعني ترويج زيرساخت‌هاي توسعه و مشاركت مردم كه مي‌تواند حمايت مؤثري از حوزه توسعه استان تلقي شود.

۳- امكان‌پذيري اجرايي از ساده‌ترين تا گسترده‌ترين اقدامات

فرهنگ پاك ساده‌ترين اقدامات نظير نظافت محيط يك خيابان يا نظافت فردي افراد جامعه و گسترده‌ترین و مؤثرترين كارها مثل بهره‌برداري از طرح‌ها و پروژه‌هاي دولتي بدون اتلاف وقت در موعد مقرر و يا جذب و صرف به‌موقع اعتبارات را در بر می‌گیرد.

۴- قابليت اندازه‌گيري

در بررسي مراحل اجرايي طرح فرهنگ پاك اين قابليت نيز وجود دارد كه با توجه به شاخص‌هاي تعيين‌شده، در هر حوزه ارزيابي و ارزش‌گذاري صورت گيرد.

۵- سيستم‌پذيري و قانون‌پذيري

اين سه ويژگي را مي‌توان در قالب ضوابط، مقررات و آيين‌نامه‌هاي قانوني به عوامل اجرايي ابلاغ کرد، همانند قوانيني كه شهرداري براي پاكيزگي و نظم دارد.

۶– بازدهي مستقيم و سريع

نتايج رعايت فرهنگ پاك در جامعه در اكثر موارد به طور مستقيم و خيلي سريع نمود پيدا       مي‌كند. در طرح ساماندهی موتورسواران، اين تجربه به دست آمد که تأثيرات آن خيلي سريع نمايان و دركوتاه‌مدت اهداف طرح محقق گشت.

 

 مخاطبين طرح فرهنگ پاك

دانش‌آموزان، دانش‌جويان، فرهنگيان، كاركنان ‌دولت، كارگران، روستائيان، اصناف ‌و كسبه، رانندگان، خانواده‌ها و زنان همگي مجموعۀ مخاطبان فرهنگ پاك را تشكيل مي‌دهند.

 

دستگاه‌هاي مؤثر در اجراي طرح فرهنگ پاك و نقش آن‌ها

۱- آموزش ‌و پرورش

آموزش و پرورش دستگاهي فرهنگ‌ساز است كه با جمع كثيري از كودكان، نوجوانان و جوانان در ارتباط است. در استان يزد، نزديك به ۱۹۰ هزار دانش‌آموز مشغول به تحصيل‌اند كه همراه با خانواده‌هايشان بیشتر جمعيت استان را تشكيل مي‌دهند. پس اگر بتوان فرهنگ پاك را در بين دانش‌آموزان رواج داد و علاقه و انگيزۀ بالایی نسبت به فرهنگ پاك را در آن‌ها نهادينه كرد، خود به‌‌خود از اين طريق فرهنگ پاك در خانواده‌ها نيز رسوخ مي‌كند.

براي القاي فرهنگ “پاك”، اشعاري با خط زیبا بر در و ديوار مدارس نوشته شد که در رابطه با سه محور فرهنگ پاك و متناسب با روحيات و درك دانش‌آموزان بود.

۲- سازمان صدا و سيما و فرهنگ پاك

صدا و سيما نهاد يا دستگاه ديگري است كه مي‌تواند در گسترش فرهنگ پاك تأثير جدي و مؤثري داشته باشد. با توجه به پوشش گسترده‌اي كه صدا و سيما در محيط خانواده‌ها دارد، مي‌تواند با تهيه گزارش‌هاي مثبت و منفي (مثبت در جاهايي كه فرهنگ پاك رعايت شده و منفي در جاهايي كه رعايت نشده است) و به تصوير كشيدن نتايج عدم رعايت نظم و قانون درجامعه، حساسيت مردم را افزايش دهد.

۳- اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي

دستگاه مؤثر بعدي اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي است كه با تشكل‌ها و جوامع مختلف فرهنگي و هنري در ارتباط است و مي‌تواند از طريق امكاناتي كه در اختيار دارد، گروه‌هاي فرهنگي و هنري را جهت اجراي برنامه‌هاي مناسب و برگزاري جشنواره‌هاي فرهنگي و هنري در راستاي ترويج فرهنگ پاك سازماندهي و هدايت کند. دیگر فعال ساختن مطبوعات و رسانه‌هاي خبري برای درج مطالب مفيد و هدايت‌گر، جلب مشاركت تهيه‌كنندگان برنامه‌هاي نمايشي، توليد سرودهاي زيبا و مرتبط با ارزش‌هاي فرهنگ كار و نظم و انضباط و توجه به پاكيزگي و همچنين ترغيب تشكل‌هاي فرهنگي و هنري در توليد و ساخت برنامه‌هاي فرهنگي و هنري اثربخش، همگی از دیگر توانایی‌های این دستگاه است.

۴- سازمان تبليغات اسلامي

سازمان تبليغات اسلامي نيز با اجراي برنامه‌هاي ويژه فرهنگي و مذهبي و اعزام مبلغان جهت ترويج فرهنگ پاك در مساجد و مراكز مذهبي می‌تواند با تأكيد بر آموزه‌هاي والاي ديني قرآن و عترت در خصوص فرهنگ پاك (پاكيزگي، انظباط، كار)، نقش بسيار مؤثري در اعتلاي فرهنگ پاك داشته باشد.

۵- دانشگاه‌ها

در ترويج فرهنگ پاك، دانشگاه‌ها با فعاليت‌هاي پژوهشي، انجام طرح‌هاي تحقيقي و مشاوره‌اي، می‌توانند در زمينه بررسي شيوه‌هاي مؤثر در گسترش فرهنگ پاك كوشش کنند.

۶- ادارۀ كل كار و امور اجتماعي و سازمان صنايع و معادن

ترويج فرهنگ پاك در كارخانجات و محيط‌هاي صنعتي از اهميت بالايي برخوردار است، بنابراین انتظار می‌رود اداره كل كار و امور اجتماعي و سازمان صنايع و معادن استان بتوانند در اين زمينه تلاش مؤثرتري داشته باشند و مديران كارخانجات و همينطور شوراهاي اسلامي كار با برگزاري نشست‌هاي آموزشي و توجيهي در زمينه فرهنگ پاك فعال‌تر عمل کنند.

۷- نيروي انتظامي

حوزۀ تأثيرگذار بعدي نيروي‌انتظامي است که همان‌طور كه از نامش پيداست، مسئول برقراري نظم و انضباط در جامعه است و توضيحات لازم درمورد نقش آن در فرهنگ پاك و رعايت نظم و كاهش تصادفات و جرائم ذكر شد.

۸- هلال احمر و بسيج

جمعيت جوانان هلال احمر به عنوان يك تشكل بزرگ غيردولتي و عمومي نیز ظرفیت لازم براي فرهنگ‌سازي و مشاركت در ترويج فرهنگ پاك و برقراري نظم در محيط‌هاي شهري را با کمک اعضاي جوان خود را دارد.

۹- شهرداري‌ها و شوراهاي اسلامي

شوراهاي اسلامي شهر و روستا نيز از نهادهاي مؤثر در ترويج فرهنگ پاك‌اند. از شوراها درخواست شده بود با توجه به اينكه منتخب مردم هستند و تنظيم برنامه شهرداري‌ها در دست آن‌هاست، ترويج فرهنگ پاك را به ‌عنوان يكي از وظايف اصلي شهرداري‌ها و دهياري تبيين و تأكيد کنند. درواقع، فرهنگ پاك در ايجاد محيط زيست مناسب شهر سالم و محيط منظم و بدون استرس به كمك آن‌ها آمده است.

افراد و سازمان‌هاي ديگری از جمله ائمه جمعه و جماعات، كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان و تربيت بدني نيز در اين زمينه مؤثرند.

 

عوامل مؤثر در اجراي طرح فرهنگ پاك

در اجراي مطلوب طرح فرهنگ پاك، علاوه بر سازمان‌ها و نهادهاي مؤثر، عوامل ديگری نيز حائز اهميت‌اند كه در اين قسمت به چند مورد آن اشاره مي‌گردد.

۱– رفتار الگوها

فرهيختگان، بزرگان، مديران، معتمدان، علما و نخبگان همه الگوهاي جامعه‌اند و نمي‌توان در جامعه، فرهنگي را ترويج كرد كه بزرگان و علما به آن توجه نمي‌كنند.

۲– قوانين و مقررات

براي توسعه فرهنگ پاك، بايد از قوانين و مقررات استفاده شود. قوانين بايد با طرح همسو و هماهنگ باشند و در صورت نياز مي‌توان مقررات كارآمدی را وضع کرد كه بخشي استاني و بخشي هم قابل تبديل به قوانين رسمي كشور باشند.

۳- امكانات و اعتبارات

قطعاً براي اجراي اقدامات ترويجي فرهنگ و الگوسازي، هزينه‌هايي نيز تحميل مي‌گردد كه مي‌بايست با استفاده از ظرفيت‌هاي قانوني و جلب مشاركت مردم و گروه‌ها تأمين شود.

۴- مشاركت گروه‌ها

از عوامل مؤثر در ترويج فرهنگ پاك استقبال گروه‌هاي واسطه‌اي ميان دولت و مردم به اين طرح است. NGOها به‌عنوان تشكل‌هاي غيردولتي و نهادهاي عمومي و مردمي مي‌بايست در تحقق فرهنگ پاك همكاري داشته باشند.

۵- برنامه‌ريزي مناسب

كارهاي بزرگ بدون برنامه به نتيجه نمي‌رسد. هر چه قدر كار از اهميت بيشتري برخوردار باشد نيازمند برنامۀ قوي‌تر و پيچيده‌تري است. تلاش این بوده که در این زمینه از الگوهای مناسب برنامه‌ریزی استفاده شود.

۶- نظارت و ارزيابي

نظارت و ارزيابي اصولي و علمي در مقاطع مختلف زماني اجراي طرح، موجب شناسايي و رفع ضعف‌ها و نارسايي‌ها وكمبودها مي‌گردد.

 

قالب‌ها و روش‌هاي اجرايي

در بيان قالب‌ها و روش‌هاي مؤثر برای ترويج فرهنگ پاك، مي‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- الگو سازي

براي توسعه فرهنگ پاك، بايد به جامعه نمونه‌ها و الگوهاي عيني ارائه داد. يك الگو مي‌تواند يك محل، يك شهروند و يك اداره باشد. مؤثرترين شيوه براي ترويج فرهنگ پاك معرفي الگوهاي رعايت فرهنگ پاك است.

۲- اطلاع‌رساني

مردم بايد در جريان آثار اجرايي طرح فرهنگ پاك قرار می‌گرفتند. لازم بود مردم را از زيان‌هاي ناشي از عدم رعايت فرهنگ پاك آگاه می‌کردیم.

۳- توليدات فرهنگي و هنري

براي فرهنگ‌سازي وسيع و گسترده بايد ازهمه ابزارها و ظرفيت‌هاي فرهنگي بهره جست. برگزاري جشنواره‌ها، نمايش‌ها، نمايشگاه‌ها، توليد فيلم‌هاي كوتاه و تبليغاتي، استفاده از مطبوعات، تأليف كتاب، شعر، سرود و غیره همه و همه از ابزارهاي فرهنگي جامعه‌اند.

۴- اردوها و بازديدها

اردوها محيط‌هاي مناسبي براي تمرين زندگي‌اند. كودكان، نوجوانان و جوانان شركت‌كننده در اردوهايي كه توسط آموزش و پرورش، هلال احمر، بسيج و غیره برگزار مي‌گردد، بايد مقيد به رعايت فرهنگ پاك باشند.

۵ آموزش كلاسيك

اين شيوه را بيشتر از همه آموزش و پرورش مي‌تواند به كار بندد. فرهنگ پاك مي‌توانست به عنوان يك موضوع درسي در همه كلاس‌هاي درس آموزش داده شود.

۶– برگزاري نشست‌ها و همايش‌ها

دست‌اندركاران طرح فرهنگ پاك، عوامل اجرايي، شهرداري‌ها و شوراهاي شهر و روستا مي‌توانند در نشست‌ها و همايش‌ها نسبت به شيوه‌هاي اجرايي كارآمد در ترويج فرهنگ پاك آموزش ديده، توجيه و راهنمايي گردند.

۷- برنامه‌هاي ورزشي

برنامه‌هاي ورزشي عمدتاً مورد استقبال جمع زيادي از جوانان است. بنابراین، فرصت‌هاي خوبي براي معرفي فرهنگ پاك و ايجاد روحيه نظم و پاكيزگي در مخاطبان جوان در این برنامه‌ها وجود دارد.

۸- حرکت‌های اجتماعي

گروه‌هاي مختلفی مانند دوچرخه‌سواران، شركت‌كنندگان در يك برنامه پياده‌روي يا دو همگاني يا مواردی از این دست مي‌توانند مروجان فرهنگ پاك باشند.

 

موانع و فرصت‌ها

چه موانعي در پيش روي فرهنگ پاك وجود داشت؟

هميشه اين اصل در فرايند تغيير و تحولات اجتماعي مطرح است كه در برابر تغييرات مقاومت‌هايي وجود دارد. در مقابل فرهنگ پاك هم مقاومت‌هايي وجود دارد. مثلاً در جريان اعمال مقررات در جامعه موتورسواران و الزام به استفاده از كلاه ايمني و وسائل ايمني ديگر ممكن است بعضي از گروه‌هاي جوان مقاومت نشان داده، همراهي نكنند. در اينجا، بايد مخاطبان فرهنگ پاک را با برنامه‌های توجیهی، فرهنگی و آموزشي-تبلیغاتي مستمر و اتخاذ روش‌هاي متنوع توجيه كرد و آن‌ها را به رعايت فرهنگ پاك و نظم اجتماعي و قانون‌مندي‌هاي زندگي جمعی علاقه‌مند نمود.

از موانع ديگري كه مي‌تواند سر راه باشد، عدم هماهنگي يا عدم رعايت فرهنگ پاك توسط دستگاه‌هاي مستقيم دولتي است. اين مسئله به طور طبيعي بر پذيرش مردم تأثير منفي خواهد گذاشت. ما نمي‌توانيم مدعي فرهنگ پاك باشيم اما خودمان در داخل دولت آن را رعايت نكنيم. پس ابتدا بايد مصاديق فرهنگ پاك در محيط‌هاي اداري مورد توجه قرار گیرد.

مانع ديگر نارسايي در پاره‌اي از امكانات (اعتباري، تبليغي و فرهنگ‌سازي ) است كه انتظار می‌رود دستگاه‌ها با جهت دادن به فعاليت‌هاي موجود صرفه‌جويي و جلب مشاركت مردم، هزينه‌ها را كاهش دهند و آن را به عنوان يك فعاليت نرم‌افزاري مورد توجه قرار داده، به كمك ساير دستگاه‌ها بشتابند.

 

فرصت‌ها

بديهي است در راستاي اجراي طرح فرهنگ پاك، فرصت‌هاي موجود را نبايد ناديده می‌انگاشتیم که به همين منظور، در زیر به فرصت‌هايی که پيش رو بود، اشاره مختصري خواهيم داشت.

  • وجود منابع غني در آموزه‌ها و باورهاي ديني
  • اعتقادها و باورهاي مذهبي
  • وجود فضاي همگن و هماهنگ در استان
  • شرايط مستعد آموزشي، علمي و فرهنگي
  • وجود فرهنگ كار و تلاش در گذشتۀ استان

مستندسازی درس‌آموخته‌های زلزله کرمانشاه

به گزارش روابط عمومی انجمن سواد رسانه‌ای ایران، نشست تجربه‌نگاري، مدیریت دانش و سواد رسانه‌اي در زلزله کرمانشاه با حضور رئیس انجمن علمی مدیریت دانش، مدیرعامل انجمن سواد رسانه‌ای ایران، اعضای هیئت رئیسه انجمن مدیریت دانش، رئیس فرهنگسرای رسانه و شبکه‌های اجتماعی، مشاور مدیرعامل انجمن سواد رسانه‌ای در امور استان‌ها، جمعی از فعالان رسانه‌ای، امدادگران، پزشکان و افراد حاضر در زلزله کرمانشاه در فرهنگسرای رسانه و شبکه‌های اجتماعی برگزار شد.

دکتر پیمان اخوان، رئیس انجمن علمی مدیریت دانش در ابتدای این نشست با اشاره به حادثه اتمی هیروشیما و شدت و قدرت آن، زلزله کرمانشاه را دارای ابعاد بزرگی دانست و گفت: باید با نگاه علمی و تجربه‌نگاری‌ها به سمت مدیریت دانش در حوزه حوادثی از این دست حرکت کنیم.

وی افزود: متاسفانه نکته اصلي اينجا است که با گذشت زمان و به علت عدم توجه کافي به ثبت و ضبط تجربيات و درس‌آموخته‌ها، اين موارد به فراموشي سپرده مي‌شوند يا فقط در ذهن افراد باقي مي‌مانند و در حوادث بعدي ما شاهد دوباره‌کاري‌هاي بسياري خواهيم بود.

رئیس انجمن علمی مدیریت دانش تاکید کرد: با توجه به رسالت و نقش انجمن علمي مديريت دانش ايران در کشور، موضوع تجربه‌نگاري و مديريت دانش زلزله غمبار کرمانشاه را در دستور کار انجمن قرار داديم، حوزه‌هاي دانشي اين موضوع را به صورت اوليه شناسايي کرديم و يقين داريم با تجربه‌نگاري و ثبت و ضبط درس‌آموخته‌هاي اين حادثه تلخ در حوزه‌هاي دانشي اشاره شده، و به‌کارگيري مناسب آنها، چابکي نهادهاي ذي‌ربط افزايش يافته و کمک‌رساني مطلوب‌تري در شرايط بحران انجام خواهد گرفت، و در واقع “مديريت دانش‌محور” بحران‌ها را شاهد خواهيم بود.

وی خاطرنشان ساخت: هم اکنون تيم ويژه‌اي در انجمن مدیریت دانش ایران تشکيل شده است تا ضمن تسهيل آشناسازي مديران و مسئولان با دانش‌هاي مهم بحران، امکان استفاده از دانش‌هاي توليدشده در چنين حوادثي براي اتخاذ پيش‌بيني‌هاي لازم قبل از وقوع بحران و همچنين عمليات امداد و نجات اثربخش و به حداقل رساني دوباره‌کاري‌ها پس از حوادث و در يک جمله “مدیریت و اداره دانش‌بنيان حوادث و بحران‌ها” فراهم شود.

در ادامه این نشست، عکاسان، خبرنگاران و افرادی که در قالب امدادرسان در محل حادثه حضور داشتند به بیان تجربیات خود پرداختند. افراد مذکور، هیجان‌زدگی سازمان‌ها و مردم، روش و نحوه برخورد، اهمیت شناخت محیطی مسئولان و امدادگران و رسانه‌ها، فقدان فرماندهی یکپارچه، عملکردهای جزیره‌ای، عدم استفاده از تجربیات قبلی در مدیریت بحران، نحوه پخش کمک‌ها از طریق ارگان‌ها، عدم اطلاع‌رسانی کامل و جامع از طریق رسانه به مردم در مورد وسایل مورد نیاز و متناسب با فرهنگ، عدم هماهنگی بین گروه‌های امدادرسان، عدم مدیریت کمک‌های مردمی را از اهم مواردی که به عنوان تجربه از این حادثه دلخراش به آن می‌توان اشاره کرد، نام بردند.